زال
زال
زال از قهرمانان اسطورهای ایرانی است که نامش در شاهنامه رفتهاست. زال در پارسی به معنای سپیدمو است. وی پسر سام و پدر رستم است. سام از آن که پسرش با موی سپید و در شکل پری یا دیو به دنیا آمده بود ناخرسند بود. از این رو او را در پای کوهی که سیمرغ بر آن آشیان داشت رها کرد. سیمرغ نوزاد را یافت و به آشیانه خود برد و بزرگ کرد. از این پس سیمرغ تا پایان زندگی یاور زال و پسرش رستم است.

تولد زال
سام بیشتر بخاطر آن نگران بود که اگر بزرگان و سرداران زابلی هنگامیکه زال را با سپیدموی مشاهده کنند و از او دلیلش را به پرسند چه جوابی به بزرگان دارد بدهد، بر همین اساس تصمیم گرفت تا کودک را که اهریمن نژاد نامیده بود از خود دور کند تا مورد شماتت قرار نگیرد. اقدام سام بدین صورت نقل شده:
چو آیند و پرسند گردنکشان چه گویم ازین بچّهٔ بدنشان
چه گویم که این بچّهٔ دیو چیست پلنگست و دو رنگست و گرنه پریست
ازین ننگ بگذارم به ایرانزمین نخواهم برین بوم و بر آفرین
به فرمود پس تاش برداشتند از آن بوم و بر دور بگذاشتند
بجایی که سیمرغ را خانه بود بدان خانه این خُرد بیگانه بود
نهادند بر کوه و گشتند باز برآمد برین روزگاری دراز
زال و سیمرغ
به روایت شاهنامه فردوسی سیمرغ دوبار به یاری زال و رستم میآید. نخست وقتی که رودابه به دلیل بزرگی جثه نوزاد نمیتوانست فارغ شود، در این هنگام سیمرغ نزد زال آمده به او میآموزد که چگونه نوزاد را از پهلوی مادر بزایانند . بار دوم در داستان نبرد رستم و اسفندیار به یاری رستم آمده و ترفند نابود کردن اسفندیار را به رستم میآموزد.
زال بر وزن سال، پیر و فرتوت و سفید موی باشد و چون او «سفید موی» به دنیا آمد او را به این نام خوانند. ریشهٔ این نام در اوستا zar (پیر شدن) در هندی باستان Jāra-Jar (پیر شدن)، بلوچی lāz (زن:زوجه) است. کلمهٔ «زر» در فارسی لغتی است هموزن «زال»، که «ر» به «ل» بدل شده. زال یعنی مانند پیران سپید موی بودن.
بازگشت زال
سام پس از مراجعت پسرش زال، به جبران اشتباهات گذشته پرداخت. و منوچهر نیز ملاحظات لازم را در حق پسرک جوان مبذول داشت. وقتی سام در جنگ مازندران از دنیا رفت، فرمانروایی سام به درخواست بزرگان به زال سپرده شد.
سرانجام زال
بعد از آنکه بهمن زابل را فتح می کند و فرامرز را می کشد زال را به اسارت گرفته و او را در غاری در البرز کوه زندانی می نماید در نسخه اصلی شاهنامه از سرنوشت زال پس از اسارت در غار البرز کوه سخنی بمیان نیامده است امّا در ملحقات شاهنامه آمده است که زال به جادوی جادوگری که بهمن را یاری می کرده است قرنها در همان غار در غل و زنجیر بوده است تا سرانجام در سالهای نه چندان دور از دنیا می رود.
زو (شاهنامه)
زو، زوتهماسپ، زاب یا اوزاو (بر اساس اوستا)، در شاهنامه فردوسی پسر تهماسب است. پس از آن که افراسیاب، نوذر را کشت؛ زو به شاهی رسید. زو پنج سال پادشاهی کرد و به یاری توس، گستهم و رزمان با افراسیاب جنگید و پس از خشکسالی در ایران و توران، افراسیاب و زو صلح را پذیرفتند. زو در ۸۶ سالگی مُرد. پس از مرگ او، گرشاسب به پادشاهی رسید.
سال قحطی
پادشاهی زو در دورانی بود که ایران به سبب فقدان اتحاد و همبستگی دچار ضعف شدید و در فقدان پادشاه قانونی، هر قوم و قبیله در اینسو و آنسوی کشور ادعای پادشاهی مینمود مضاف بر این مشکل دوران قحطی نیز بر مشکلات عدیده افزوده شد. گزارش قحطی دوران زوطهماسب به غیر از شاهنامه در متون عبری نیز ذکر شده است، منابع عبری شاه مزبور را ارفکشاد نام میبرند.
گزارش شاهنامه
همان بُد که تنگی بُد اندر جهان شده خشک خاک و گیا را دهان
نیامد همی ز آسمان هیچ نم همی برکشیدند نان با دِرم
دو لشکر بر آن گونه تا هشت ماه به روی اندر آورده روی سپاه
ایران در زمان زو
پس از مرگ منوچهر فرزندش نوذر بر تخت سلطنت ایران جلوس نمود و تا هنگامیکه منوچهر زنده بود تورانیان جسارت تجاوز به خاک ایران را نداشتند ولی پس از مرگ وی، تورانیان دوباره ایران را آماج تاخت و تاز قرار دادند. در زمان نوذر ایران تجزیه گشت و این وضعیت احتمالا تا پایان جنگ بزرگ کیخسرو ادامه داشت در این مدت اطراف و اکناف کشور شاهکان خودکامه و نیمه مستقل به حکمرانی ادامه میدادند. شاید زابلیان هم نتوانستند در برابر تورانیان مقاومت نمایند و همهٔ اقوام و طوایف دوباره یوغ توران را متحمل گشت.
جنبشهای اینجا و آنجا در ایران کاملا محو و نابود نشد این مسئله را همهٔ منابع چون آثار میخی، منابع یونانی و شاهنامه تأئید میکنند. مانند «قیام مادیها» برهبری دیاکو که در سال - ۷۱۵ پ. م. - سرکوب شد و وی توسط سارگون دوم به اسارت در آمد. مشابه همین اتفاق در شاهنامه کیکاووس است که با تلاش و اعتماد به نفس به جنگ دیوان مازندارن رفت ولی اسیر شد.
شباهت تاریخی کیکاووس شاهنامه و دیاکو در تاریخی، این فرض را تقویت مینماید که کیکاووس در سال ۷۱۵ پ. م. میزیسته و در اسلاف او به اسامی کیقباد و گرشاسپ تا زو دو نسل فاصله داشته است. چون به تاریخگذاری شاهنامه نمیتوان اعتماد داشت، حداقل باید زوتهماسپ پنجاه سال پیش از کیکاووس حکومت کرده باشد. سال قحطی و خشکسالی بزرگ احتمالا باید پیرامون سال - ۷۶۵ پ. م. - وقوع یافته باشد.
یودیف
برخی تألیفاتی که به تاریخ ماد مربوطند در دورهٔ نفوذ فرهنگ هلنیسم در آسیای مقدّم مدوّن گشتند از روایات تاریخی یونان جدا میباشند و جنبهٔ خاصی دارند - از قرن یکم تا قرن سوم پ. م. - . از آنجمله است کتاب یودیف که اصل آن به زبان آرامی بوده است. «یودیف» شرح داستان دلیرانهٔ زن یهودی است که میهن خویش را از شرّ «اولوفرن» ستمگر، سردار بُختالنصر ( نبوکدنصر ) آزاد میسازد. این اثر با شرح جنگ بُختالنصر علیه آرپاکساد پادشاه ماد، آغاز میگردد.
جنگ بُختالنصر علیه آرپاکساد که در منابع عبری مذکور است در شاهنامه هم به نحوی دیگر آورده شده فقط اسامی مردان و نواحی با یکدیگر متمایز بوده و گاهی هم جای اسامی مردان و نواحی در کتاب یودیف با یکدیگر عوض شده است. با توجه به عدم شناخت مؤلف کتاب یودیف به فرهنگ و جغرافیای سرزمین ماد این مسئله قابل درک است، این واقعه در شاهنامه تحت عنوان پادشاهی «زوطهماسپ» نقل شده و قهرمانان جنگ بجای بختالنصر و آرپاکساد با عناوین افراسیاب و زوتهماسپ ذکر میشوند.
به عقیدهٔ بعضی محققان، آرپاکساد شاه ماد نامی که در تألیف یودیف از آن یاد میشود نه اسم پادشاه، بلکه یک اصطلاح جغرافیایی و سرزمینی بوده است. این واژه در زبان آذری، به معنی قحطی و کسادی جو است. اطلاق این عنوان به سبب خشکسالی و متعاقب آن قحطیی بود که در آن دوران در بخش وسیعی در خاورمیانه اتفاق افتاد. اگر به گزارش زوتهماسپ در شاهنامه دقت شود این نکته محرز میگردد که در دورهٔ حکوکت پنج سالهٔ زو قحطی ارزاق شدید شد و با هموزن درهم نان تهیه میشد. در آن دوران « نانجو » قُوت اصلی مردم را تشکیل میداد و هنوز گندم شناخته شده نبود.
سام پسر نریمان
سام پسر نریمان، پدر زال و پدر بزرگ رستم است. او از تبار گرشاسپ (پهلوان)، پهلوان اسطورهای ایران می باشد. شاید در آغاز جوانی سام صاحب فرزند نمیشد این موضوع را فردوسی تلویحاً در داستان «اندر زادن زال» گزارش میکند. زمانیکه زال به دنیا آمد همهٔ موهای تنش سفید بود و کسی از شبستان جرئت نکرد این خبر را به سام برساند و یک هفته خبر مسکوت ماند. عاقبت دایهای شیردل پیش سام آمد خبر تولّد را به سام گفت و وی فوراً به شبستان آمده و کودک را سپید موی دید بسیار برآشفت.
نگرانی سام از تولد زال
سام بیشتر بخاطر آن نگران بود که اگر بزرگان و سرداران زابلی هنگام جشن تولد فرزندش او را سپیدموی یافتند و از او دلیلش را پرسیدند چه جوابی به بزرگان دارد بدهد، بر همین اساس تصمیم گرفت تا کودک را که اهریمن نژاد نامیده بود از خود دور کند تا مورد شماتت قرار نگیرد. اقدام سام بدین صورت نقل شده:
چو آیند و پرسند گردنکشان چه گویم ازین بچّهٔ بدنشان
چه گویم که این بچّهٔ دیو چیست پلنگست و دو رنگست و گرنه پریست
ازین ننگ بگذارم به ایرانزمین نخواهم برین بوم و بر آفرین
به فرمود پس تاش برداشتند از آن بوم و بر دور بگذاشتند
بجایی که سیمرغ را خانه بود بدان خانه این خُرد بیگانه بود
نهادند بر کوه و گشتند باز برآمد برین روزگاری دراز
مطلب قابل تأمل در این سروده نام ایرانزمین است و محتملا این عبارت از این دورانها کمکم متداول میگشت و نکتهٔ دیگر روابط صمیمی ایران و زابُل است که سام در حال اضطراب و فرار ایران را مأمن خویش انتخاب مینماید این موضوع در روابط خارجی میان دو کشور مهم بوده است. درموعظهٔ سام عبارتی مانند گناهکار، آهرمن، دیو، پری و سیمرغ اظهار شده که به آیین و فرهنگ زابلیان مربوط است.
در ادبیات پارسی
رودکی و فردوسی
از بخشش و بخشایش، بهرام دگر آمد از مردمی و مردی، سام دگر آمد
... ...
سپه کش چو قارن، مبارز چو سام سپه تیغها برکشد از نیام
یادواره
در سالهای ۱۳۵۰ و ۵۱ چهار کشتی جنگی ساخت بریتانیا با نام ناوچههای کلاس سام و اولین آنها با نام ناوچه سام (یا سام۱) به نیروی دریایی ایران پیوستند. نام این ناوچه ها پس از انقلاب و در دهه ۱۳۶۰ به کلاس موج و ناوچه موج تغییر یافت.
سهراب پسر رستم
سهراب شاهنامه، فرزند رستم و از بطن تهمینه دختر شاه سمنگان است. وی در سمنگان که بخشی از توران محسوب میشد به دنیا میآید. رستم پس از بدنیا آمدن سهراب مهرهای بر بازوی وی میبندد تا شناسهای باشد برای فرزندش و سپس توران را ترک میکند.
معنای نام
نام سهراب همان کلمه ی سرخاب است که از sohr به معنای "سرخ" + ab "آب" تشکیل شده و به معنای دارنده ی آب و رنگ [خون] سرخ است، همچون یاقوت و شراب.
سهراب در جوانی
سهراب پس از شناختن اصلیت خود و دریافتن اینکه فرزند رستم است تصمیم میگیرد که ابتدا ایران و سپس توران را فتح کرده و پدر خود را بر تخت شاهی هر دو کشور بنشاند. افراسیاب پادشاه توران پس از دریافتن تصمیم سهراب از فرصت استفاده کرده با سپاهی او را روانه ایران میکند. کیکاووس شاه ایران پس از با خبر شدن از لشکرکشی تورانیان، رستم را برای مقابله با آنان به محل نبرد اعزام میکند.
در ادامه همه چیز دست به دست هم میدهد تا اینکه پدر و پسر رو در روی یکدیگر قرار گیرند. سهراب با دیدن رستم مهرش را در دل میگیرد واز او میخواهد که خود را معرفی کند و بگوید که رستم است یا خیر. اما رستم هر بار انکار میکند و خود را معرفی نمیکند.
پس از سه روز مبارزه سهراب به دست پدر خود رستم کشته میشود. رستم پس از فرو کردن خنجر در پهلو سهراب خفتانش را میگشاید و مهره را بر بازوی فرزند میبینید و همان دم، آه فغان میکند که چرا خنجر بر پهلو پسر فرو کردهاست. در حال پیکی به سوی کیکاووس میفرستد تا برایش نوشدارو ارسال کند. کیکاووس که از زنده ماندن سهراب بیم داشت آنقدر در ارسال نوشدارو تعلل میکند تا سهراب جان میدهد.
شاهنامه حیرتی تونی
شاهنامهٔ حیرتی تونی یا «کتیب معجزات» حماسهای است مذهبی و کمیاب و نادر الوجود در ادبیانت فارسی، پیرامون رشادتهای پیامبر اسلام و امامان که توسط حیرتی تونی تدوین شدهاست. این اثر در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف در دوران سروده صفویه شدهاست.
وی در به نظم در آوردن کتاب از «بهجه المباهج» نوشته حسن سبزواری استفاده کردهاست.
این اثر در ۲۱۶۰۰ بیت سروده شدهاست.
آرش کمانگیر
آرش کمانگیر یا آرش تیرانداز یا آرش شیواتیر (به اوستایی: اِرِخْشَه و به پهلوی اِرَش شیپاکتیر) نام یکی از اسطورههای کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطورهاست. آرش، بزرگزادهای از باشندگان طبرستان و از سپاهیان منوچهر بود که پس از پایان جنگ ایران و توران به عنوان کماندار ایرانی برای بازشناختن مرز ایران و توران برگزیده شد و از بالای کوه "اییریو خشوتا" از چهارمین کشور روی زمین در زادگاه فریدون رفت و با تمام نیرو تیری را به سوی کوه "خوانونت" در خاور رها کرد.
داستان آرش
در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی، در جنگی با توران، افراسیاب سپاهیان ایران را در مازندران محاصره میکند. سرانجام منوچهر پیشنهاد سازش میدهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را میپذیرند و برای پذیرش این پیشنهاد سازش و کوچکانگاری ایرانیان پیشنهاد میکنند که یکی از پهلوانان ایرانی بر فراز البرز تیری بیندازد و محل فرو افتادن آن تیر، مرز ایران و توران شناخته شود.
در ایران کسی جرات این کار را به خود نمیدهد. آرش که پیک لشکر ایران بود پیامی را به لشکر توران میبرد. پادشاه توران برای کوچک شماردن بیشتر ایرانیان خود آرش را برمیگزیند و آرش وادار به پذیرش این کار میشود. از آن سو در لشکر ایران همه بر آرش خرده میگیرند که چرا این پیشنهاد را پذیرفتی و اینکه این کار باعث ننگ ایران خواهد شد.
آن گاه آرش بر فراز دماوند میرود و تیر را در چله کمان گذاشته و پرتاب میکند.* آرش که همه هستی و توانش را برای پرتاب تیر گذاشته بود، پس از این تیراندازی از خستگی جان میدهد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش میشود و روانش در تیر دمیده میشود. تیر از بامداد تا هنگام غروب خورشید پرواز کرده و در کنار رود جیحون یا آمودریا بر درخت گردویی فرود میآید، که آنجا مرز میان ایران و توران خوانده میشود.* بر پایه برخی واگویهها اسفندارمذ تیر و کمانی که به آرش داده بودند و گفته بودند که این تیر بسیار دور خواهد رفت اما هر کس که تیری با آن بیاندازد، جان خواهد داد. با این همه آرش برای آماده از خودگذشتگی بود و آن تیر و کمان را گرفت.
بسیاری آرش را از نمونههای بیهمتا در اسطوره های جهان دانستهاند؛ وی در ایران، نماد جانفشانی در راه میهن است.
آرش در شاهنامه
واگویی داستان آرش کمانگیر در شاهنامه نیامده است اما شاهنامه از آرش کمانگیر نام برده است و در شاهنامه به داستان آرش اشاره شدهاست. برای نمونه در بخش پادشاهی شیرویه:
چو آرش که بردی به فرسنگ تیر چو پیروزگر قارن شیرگیر
بزرگان که از تخم آرش بدند سبکبار و جنگی و چابک بدند
که سامیش گرزست و تیر آرشی .........
دو فرزند او هم گرفتار شد برو تخمهٔ آرشی خوار شد
جوان بیهنر سخت ناخوش بود اگر چند فرزند آرش بود
من از تخمهٔ نامور آرشم {{{2}}}
اسطوره آرش کمانگیر از داستانهایی است که در اوستا آمده و در شاهنامه از آرش در چند شعر با سرفرازی نام برده شده اما داستان یا اسطوره آرش در شاهنامه بیان نشده است.
در کتابهای دیگر
در کتابهای پهلوی و نیز در کتابهای تاریخ دوران اسلامی به آن اشاراتی شدهاست. ابوریحان بیرونی، در کتاب خود به نام «آثارالباقیه» به هنگام توصیف «جشن تیرگان»، داستان آرش را بازگو میکند و ریشه این جشن را از روز حماسه آفرینی آرش میداند. در اوستا آرش را اَرِخشه خواندهاند و معنایش را نیز کسانی معناهایی کردهاند: از آن دسته «تابان و درخشنده»، «دارنده ساعد نیرومند» و «خداوند تیر شتابان». برخی بر این باورند که منظور از آرش، فرمانروای پارتی گرگان بوده که به زور تیر و کمان دشمن را از مرز ایران دور کردهاست.
آرش در فرهنگ دهخدا
نام پهلوانی کماندار از لشکر منوچهر. منوچهر در آخر دوره حکمرانی خویش از جنگ با فرمانروای توران، افراسیاب، ناگزیر گردید. نخست غلبه افراسیاب را بود و منوچهر به مازندران پناهید لکن سپس بر آن نهادند که دلاوری ایرانی تیری گشاد دهد و بدانجای که تیر فرود آید مرز ایران و توران باشد، آرش نام پهلوان ایرانی از قله دماوند تیری بیفکند که از بامداد تا نیمروز برفت و بکنار جیحون فرود آمد و جیحون حدّ شناخته شد. در اوستا بهترین تیرانداز را «اِرِخ ِش َ» نامیده و گمان میرود که مراد همان آرش است . طبری این کماندار را «آرش شاتین » مینامد و نولدکه حدس میزند این کلمه تصحیف جمله اوستائی «خَشووی ایشو» باشدچه معنی آن «خداوند تیر شتابنده » است که صفت یا لقب آرش بودهاست. و بروایت دیگر رب النوع زمین (اسفندارمذ) تیر و کمانی به آرش داد و گفت این تیر دورپرتاب است لکن هرکه آن را بیفکند بجای بمیرد. و آرش با این آگاهی تن بمرگ درداد و تیر اسفندارمذ را برای سعه و بسط مرز ایران بدان صورت که گفتیم بیفکند و درحال بمرد. (از تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا):
چون کار بقفل و بند تقدیر افتد از جیب خرد کلید تدبیر افتد
آرش گهرم ولی چو برگردد بخت در معرکه پیکان و پر از تیر افتد
(خسروی)
از آن خوانند آرش را کمانگیر که از آمل* بمرو انداخت یک تیر
ترا زیبد نه آرش را سواری که صدفرسنگ بگذشتی ز ساری
(ویس و رامین)
و افراسیاب تاختنها آورد و منوچهر چند بار زال را پذیره فرستاد تا ایشان را از جیحون زانسوتر کرده، پس یک راه افراسیاب با سپاهی بی اندازه بیامد و چند سال منوچهر را حصار داد اندر طبرستان و سام و زال غائب بودند و در آخرصلح افتاد به تیر انداختن آرش و از قلعه آمل با عقبه مزدوران برسید و آن مرز [ را ] توران خواندهاند. (مجمل التواریخ ) .
آرش در ادبیات معاصر
سروده سیاوش کسرایی با نام آرش کمانگیر که در کتاب فارسی پنجم دبستان پیش از انقلاب ایران نیز آورده شده بود.
بهرام بیضایی نمایشنامهای با نام و دورنمایه داستان آرش دارد.
توران شهریاری شاعر ایرانی نیز سرودهای به نام آرش و تیرگان دارد.
کیانیان
کیانیان دومین سلسله پادشاهی اساطیر ایرانی است. از این سلسله در منابعی مانند : اوستا کتاب مقدس زرتشتیان، داستانهایی که در سلسله ساسانیان رواج داشته و کتابهای پهلوی کهن مانند بندهش، دینکرد، مینوی خرد و ... آمده است. برخی باستان شناسان و محققین معتقدند که چنین سلسلهای وجود داشته است و وجود آن بر پایه افسانهها نبوده است، بر این اساس این سلسله زمانی در ایران حکمرانی میکرده است. برخی دیگر نیز پادشاهان این سلسله را معادل با پادشاهان مادها میدانند.
کیانیان در اوستا نام خانوادگی سلسلهای سلطنتی نیست، اما در عهد ادبیات میانهٔ ایرانی، در متنهای پهلوی، افراد این خاندان پادشاهانی شمرده میشوند که بعد از پیشدادیان به فرمانروایی ایران رسیدهاند.
در شاهنامهی فردوسی نیز سلسلهٔ کیانیان بعد از پیشدادیان به حکمرانی میرسد و موسس این سلسله نیز بر پایه اطلاعات شاهنامه کیقباد است و با مرگ اسکندر پسر دارا نیز این سلسله منقرض میشود.
واژهشناسی
کیانیان (در اصل کَیان یا کَویان) جمع واژهٔ «کَی»، به معنای حکیم و دانشمند میباشد. این واژه در اوستا به شکل «کَوی» آمدهاست.
کَویان (کیانیان) در اوستا
کَویها و کَرپنان (karpan) در اوستا گروهی خاص از روحانیانِ دارای مذهب دیو یسنا هستند که با زرتشت دشمنی میکردند. اما از هشت تن نیز -که مردمانی نیک بودند و پیش از زرتشت زندگی میکردند- با لقب کَوی یاد شده است. اسامی این هشت تن از این قرار است:
کَویکوات (Kavi Kavat)، به فارسی: کیقباد
کَویائیپیوُهو (Kavi Aipivohu) به فارسی : کی اپیوره
کَویاوسَذَن (Kavi Usazn)، به فارسی: کیکاووس
کَویاَرشن (Kavi Arshan) به فارسی:کیآرش
کَویپیسینه (Kavi Pisinah) به فارسی:کیپشین
کَویبیَّرشن (Kavi Byarshan)به فارسی : کی به آرش
کَویسیّاوَرشَن (Kavi Syavarshan)، به فارسی: کیسیاوش
کَویهئوسرَوَه (Kavi Haosravah)، به فارسی: کیخسرو
از این افراد، کیقباد، کیکاووس و کیخسرو به پادشاهی رسیدند. دو تن دیگر نیز خارج از این گروه، در سلسلهٔ کیانیان، در زمان زرتشت میزیستهاند:
اَئوروتاَسپَ (Aurvataspa)، به فارسی: کیلهراسپ و کَویویشتاسپَ (Kavi Vishataspa)، به فارسی: کیگشتاسپ. ترتیب و توالی پادشاهان ماد به وضوح نشانگر آن هستند که اینان همان کیانیان اوستا و کتب پهلوی و شاهنامه هستند که بیشتر تحت القاب مربوطه مهم خودشان معرفی شده اند. که ما نامها و یا القاب ایشان را جداگانه به ترتیب توالی تاریخی شان می آوریم تا مورد مقایسه قرار گیرند: پادشاهان ماد: دایائوکو (715-768 ق.م)، اوپیته یا اوپیس (؟685-715ق.م) [دارای چهار اولاد ذکور]، خشثریته (647- ؟ 685 ق.م)، فرائورت (625-647 ق.م)، کی آخسارو (585-625ق.م) و آستیاگ (؟555- 585ق.م). پادشاهان کیانی: کی قباد، کی اپیوه[دارای چهار اولاد ذکور]، کیکاوس (یعنی پادشاه سرزمین چشمه ها= کاشان)، فرود-سیاوش، کیخسرو و آژدهاک (که نامش با اژی دهاک بابلی= یعنی خدا- پادشاه ماروش بابلی یعنی مردوک مشتبه شده و از رده پادشاهان کیانی خارج شده است).
پادشاهان کیانی
سلسلهٔ کیانیان را به سه دوره میتوان تقسیم نمود :
از کیقباد تا کیخسرو
این دوره از سلسله با پادشاه شدن کیقباد شروع میشود و با ناپدید شدن کیخسرو خاتمه میابد. خصیصهٔ بارز این دوره نبردهای طولانی مدت ایران و توران میباشد. این نبردها با کشته شدن سیاوش، پسر کیکاووس، بدست افراسیاب، و کین خواهی سیاوش بوسیلهٔ ایرانیان به اوج خود میرسد. پادشاهان این دوره از این قرار میباشند:
کیقباد
کیکاووس
او دومین پادشاه کیانی است. برخی او را معادل با کمبوجیه در نظر می گیرند. او پدر سیاوش است.
کیخسرو
کیخسرو پسر سیاوش و فرنگیس است. او را بزرگترین پادشاه کیانی می دانند. همو است که با لشکرکشی به توران، به خونخواهی سیاوش افراسیاب را می کشد و بدین ترتیب به جنگهای ایران و توران پایان می دهد. برخی او را با کورش بزرگ یکی می دانند.
از لهراسپ تا گشتاسپ
مهمترین ویژگی این دوره ظهور زرتشت و نبردهای گشتاسپ و پسرانش برای گسترش دینِ بهی میباشد. پادشاهان این دوره از این قرار میباشند:
لهراسپ
گشتاسپ
از بهمن تا اسکندر
این دوره از شاهنشاهی کیانیان را میتوان بخش تاریخی با خاطرات مبهم ایرانیان از دورهٔ هخامنشیان دانست. با توجه به اینکه خاطرهٔ هخامنشیان نزد ایرانیان به مقدار بسیار زیادی از بین رفته بود، همچنان داستانهایی از آنان وجود داشت. مانند برخی روایات زندگی کوروش و اردشیرهای هخامنشی که به بهمن نسبت داده شده. پادشاهان این دوره در زیر آمدهاند:
بهمن
همای
داراب
دارا
کیقباد
کیقباد اولین شاه از سلسلهٔ کیانیان است. پس از مردن گرشاسپ آخرین شاه از شاهان پیشدادی، با اینکه توس و گستهم، پسران نوذر، زنده بودند و خاندان فریدون هنوز از میان نرفته بود، اما چون فرّ ایزدی با آنان نبود، به شاهی نرسیدند. پس از مشورت زال با موبدان، بزرگان ایران کیقباد را که دارای فرّ ایزدی وبرازندهٔ تاج و تخت بود به شاهی برگزیدند. رستم پسر زال به البرز کوه رفت و او را به ایران آورد. پس از رسیدن کیقباد به شاهی، تورانیان که به ایران هجوم آورده بودند شکست یافته و برگشتند.
اساطیر در تاریخ
در دوران ساسانیان حتا خاطرهٔ ایران هخامنشی نیز از اذهان سترده گشته، از آن جمله نامهای کورش، داریوش به فراموشی سپرده شده بود. در عوض قهرمانان اوستا را، از قبیل کویکواد و کویخسرو و کویویشتاسپ و غیره، چون شاهان باستانی ایران میپنداشتند. دوران سلطنت هخامنشیان در روایات شرقی قرون وسطا، تقربیا بالکل فراموش شده بوده و حتا دربارهٔ دولت پارتی یا اشکانیان نیز اطلاعات مبهم و مغشوش و مخدوشی وجود داشته است.
در تاریخ ایران باستان با دو نام «کیقباد» مواجه هستیم و ممکن است تاریخ و سرگذشت هر یک با دیکری مخلوط یا هر دو یکی باشند. اما در بین این دو شخصیت فقط یکی از ایشان ظاهرا به کیش زرتشت بوده و بسیار ستوده شده است. بار اول از قباد در داستان نوذر مشاهده میشود و آن در زمانی است که افراسیاب ایرانیان را مجبور به جنگ نموده و قباد برادر قارن شاه ری دلاورانه وارد میدان میشود. صحنهٔ نبرد چنان بود که یک جنگجوی تورانی از سپاه نوذر مبارز میطلبد ولی کسی پا به میدان نمیگذارد عاقبت « قبادپیر » به میدان میرود:
بشد بارمان تا بدشت نبرد سوی قارن کاوه آواز کرد
کزین لشکر نوذر نامدار که داری که با من کند کارزار
نگه کرد قارن به مردان مرد از آن انجمن تا که جوید نبرد
کس از نامدارنش پاسخ نداد مگر پیر گشته دلاور قباد
دژم گشت سالار بسیار هوش زگفت برادر برآمد به جوش
دومین کیقباد همان است که مقالهٔ مزبور متعلق به اوست. در دوران او هنوز ایران غرق دراغتشاش و آشوب بود و اغلب شاهان ایران به واسطهٔ زابلیان برگزیده و بر تخت شاهی جلوس مینمودند. اینک زوتهماسپ به سبب کهولت سن، که آن را هم نیز زال بر سر کار آورده بود در گذشته و تخت سلطنت بدون شاه مانده بود. در این زمان زال به فرزندش رستم این چنین فرمان میدهد:
به رستم چنین گفت فرخنده زال که برگیر گوپال و بفراز یال
برو تازیان تا به البرزکوه گزین کن یکی لشکر همگروه
ابَر کیقباد آفرین کن یکی مکن پیش او بر درنگ اندکی
به دو هفته باید که ایدر بوی گه و بیگه از تاختن نغنوی
بگویی که لشکر ترا خواستند همی تخت شاهی بیاراستند
قبر مادر کیقباد: در بالای روستای جهان از روستاهای شهر بام و صفی آباد در استان خراسان شمالی در بالای کوههای شاه جهان قبری وجودارد سنگی که مردم اهالی جهان این مطلب سند به سند از اجداد آنها به اینان رسیده است این بنا که در قسمت غربی و مشرف به النگ و چشمه عباسقلی خان بافاصله 100 متر گودی وجود داردکه اطراف آنها را سنگ چین کرده اند و به مادر کیقباد منسوب است. مردم جهان می گویند قبر مادر کیقباد در زمان فتحعلی شاه شکافته شده است و منجمله تاجی را از آنجا برده اند.
گرشاسپنامه
چكامه (منظومهٔ) گرشاسپنامه از حماسههای ملی ایران، در حدود ۷۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ بیت و در بحر متقارب (همچو شاهنامه) است. سرایندهٔ آن اسدی طوسی شاعر قرن پنجم هجری قمری است. این منظومه دربارهٔ دلاوریهای گرشاسپ پهلوان سیستانی (نیای بزرگ رستم) است.
پایان نظم گرشاسپنامه در ۴۵۸ هجری قمری بوده است.
نریمان
نَریمان نیای بزرگ رستم قهرمان اسطورهای شاهنامه است.او از پشت گرشاسب است. نام نریمان از صفت «نئیرمنو» ، یعنى نیرومند پیدا شده كه بعدها او را به صورت پهلوانى درآوردند. و این صفت را در اوستا به گرشاسب دادند، و همین نام نریمان است كه در شاهنامه گاهى به صورت نیرم دیده مىشود. از نریمان به عنوان پهلوان معروف خاندان سام در شاهنامه سخن رفته و این پهلوان در دژ سپند كشته شد، و رستم انتقام او را بگرفت. نیرم. در اوستا صفت جهان پهلوان است و نیز نریمان پدر سام جد رستم بوده است.
تبار نریمان
قوم نریمان در سرزمین زابل باستانی سکونت داشت و وی یکی از پهلونان مقدم است. منوچهر هنگام مرگ نصایحی به فرزندش نوذر نمود که در مواقع خطر و تهدید کشور فقط از سام فرزند نریمان کمک بخواهد. شاهنامه سوای کشور زابل از نیران هم در جوار ایران یاد میکند و از این یادآوری معلوم میشود که دو کشور ایران و نیران مجاور هم بودند. به هر حال «سامنریمان» بسیار مورد اعتماد منوچهر بود:
که تا شاه مژگان به هم برنهاد ز سامنریمان بسی کرد یاد
چو نامه بر سامنیرم رسید یکی باد سرد از جگر بر کشید
نریمان در زمان فریدون در صحنهٔ وقایع ایران پدیدار شد، زال جریان مرگ نریمان را هنگامیکه رستم برای اوّلین بار به جنگ دشمنانش میرفت برای او بازگو و به ایشان چنین گفت: در جنگی بزرگ نریمان همراه فریدون بود در این نبرد ایرنیان به محاصرهٔ قلعهای سرگرم بودند که ناگهان سنگی از بالای دیوار قلعه بر سر نریمان فرود آمد و را به کشت.
نصیحت زال رستم را
به خون نریمان میان را به بند برو تازیان تا به کوه سپند
یکی کوه بینی سر اندر سحاب که بر وی نپرّید پرّان عقاب
چهارست فرسنگ بالای کوه پُر از سبزه و آب و دور از گروه
... ...
نریمان که گوی از دلیران ببرد به فرمان شاه آفریدون گرد
بسوی حصار اندر آورد پای در آن راه ازو گشت پردخته جای
شب و روز بودی به رزم اندرون همیدون گهی چاره گاهی فسون
سرانجام سنگی بینداختند جهان را ز پهلو بپرداختند
هماینامه
هماینامه، حماسهای است به زبان فارسی. چنان که در فشردهٔ داستان این اثر دیده میشود، همهٔ مایههای یک حماسی در این منظومه فراهم آمدهاست. نبرد با زن جادو و کشتن اژدها و شیر و دد از سوی هْمای، پهلوان داستان. نکتهٔ برگزیدهٔ این سروده، بازنمودن سیمای زنی پاک و دلیر و فرزانهاست، گُلِ کامکار، دختر شادشام. او از مردان رویگردان است، ولی سرانجام دل به هْمای میبندد.
آن گاه که گُلِ کامکار، آهنگ پیوند با هْمای میکند، نبردهایی پیش میآید. آرایشهای گوناگونی از شیوه نبرد و درگیری با زن جادو و با جهودگردی نابکار باز نموده میشود. ستیز با شیر و ببر و دد نیز از چاشنیهای داستان است.
متن این منظومه که در ۴۳۳۲ بیت است، از دید دارا بودن واژگان فارسی نمونه وار و چشمگیر است.
ابومسلمنامه
ابومسلمنامه حماسهای است برگرفته از زندگی ابومسلم خراسانی و درگیری وی و یارانش با حمایت معنوی امام باقر که در این داستان وی را ملقب به ابومسلم نمود با مروان آخرین خلیفه امویان به عنوان نیروی بیگانه و ضد خاندان پیامبر که به پیروزی ابومسلم و انقراض امویان میانجامد. این حماسه با افسانه بسیار مخلوط گشته است و زندگی و زاده شدن و نسب ابومسلم به صورت افسانهای روایت میشود. در این حماسه نام واقعی ابومسلم عبدالرحمان بن اسد بن جنید از اهالی مرو ذکر میشود. گویا نخستین نسخه از این حماسه در قرن چهارم هجری قمری با نام اخبار ابیمسلم صاحب الدّعوة توسط ابوعبدالله مرزبانی نوشته شد.ابن اسفندیار در تاریخ طبری و ناصر خسرو در یک شعر نیز به این حماسه اشارههایی داشتهاند. ابومسلمنامه به زبانهای ترکی نیز در گذشته ترجمه شد و نسخی از ابومسلمنامه به زبان فارسی از افرادی چون ابوطاهر طرسوسی که بیشترین نسخ مربوط به اوست و یک نسخه خواجه نصیر طوسی و ضیا نخشبی نیز تا به امروز باقی مانده است تا اینکه در زمان صفویان برای محو این اثر از خاطرهها تلاش بسیاری از جمله از بین بردن کتابها و از بین بردن راویان و خراب کردن مزار ابومسلم شد.
بانوگشسبنامه
منظومهٔ بانوگُشَسبنامه یا بانوگشسپنامه یکی از حماسههای ملی ایران به زبان فارسیاست که در شرح دلاوریهای بانو گشسپ دختر رستم است. این منظومه در بحر متقارب (همچو شاهنامه) و در حدود ۱۰۰۰ بیت است.
ظاهراً بانوگشسبنامه تنها حماسهٔ ملی ایرانزمین است که پهلوانبانویی، قهرمان داستان است و در وصف جنگاوریهایش منظومهای حماسی سروده شدهاست. نام سرایندهٔ آن مشخص نیست ولی احتمال میرود ناظم بانوگشسبنامه و همچنین منظومهٔ دیگری به نام فرامرزنامه شاعری از اهالی کورهٔ اردشیر (گور یا همان فیروزآباد فارس) و مسلمان شیعه بودهاست.
ظاهراً مآخذ بانوگشسبنامه شاهنامههای منثور و گزارشنامههای پهلوانان پیش از دورهٔ اسلامی در ایران بودهاست. بانوگشسبنامه حماسهای خوشفرجام است که به رشتهداستانهای رزمی و پهلوانی عامیانهٔ پایان دوره ساسانی مربوط میشود و شرح دلاوریهای بانو گشسپ است. این منظومه در بحر متقارب (همچو شاهنامه) و در حدود ۱۰۰۰ بیت است. بانوگشسبنامه ظاهرا تنها حماسهٔ ملی ایرانزمین است که پهلوانبانویی، قهرمان داستان است و در وصف جنگاوریهایش منظومهای حماسی سروده شدهاست. نام سرایندهٔ آن مشخص نیست ولی احتمال میرود ناظم گشسبنامه و همچنین منظومهٔ دیگری به نام فرامرزنامه شاعری از اهالی کورهٔ اردشیر (گور یا همان فیروزآباد فارس) و مسلمان شیعه بودهاست. منظومهٔ بانو گشسپ نامه در شرح ماجراها و دلاوریهای وی است.
بانو گشسب (دختر رستم)خاستگاران فراوانی داشت که هر کدام از این خواستگاران که در زیر نامهایشان آمدهاست هر کدام پهلوان بودهاند و هر کدام ماجرایی داشتهاند در گشسب نامه که سرانجام برادر رهام یعنی گیو موفق میشود با او ازدواج میکند.
شخصیتها
همراه با بانوگشسپ ۲۵ شخصیت دیگر در ساختن این قصه سهم دارند که نام اکثر آنان در شاهنامه آمدهاست: رستم، فرامرز، پادشاه پریان، زال، زواره، شیده، پیران، افراسیاب، تمرتاش، گرسیوز، چیپال، جیپور، شاه شاهان، کیکاووس، فریبرز، طوس، گودرز، گیو، بهرام، رُهام، اشکش، گرگین، فرهاد، خراد، برزین.
بانوگشسب
بانو گُشَسْپ از شخصیتهای حماسی ایرانیان است. او دختر رستم و همسرگیو و مادر بیژن است. وی از زنان جنگاور و پهلوان است. مادر بانوگشسپ خالهٔ کیقباد است و به روایتی گلندام نام دارد. وی یکی از بانوان پهلوان ایران زمین است که منظومهای به همین نام یعنی منظومهٔ بانوگُشَسبنامه یا بانوگشسپنامه برای ایشان سروده شده و یکی از حماسههای ملی ایران محسوب میشود. بانو گشسب خواستگاران فراوانی داشت که هر کدام از این خواستگاران پهلوان بودهاند و هر کدام ماجرایی داشتهاند. نامهای این پهلوانان در زیر آمدهاست. سرانجام برادر رهام یعنی گیو موفق میشود با بانو گشسب ازدواج کند.
رستم دختری دیگری نیز (از خالهٔ کیقباد) به نام زربانو دارد.
بانو گشسب در طومار شاهنامه
نام بانو گشسب در شاهنامه فردوسی نیامدهاست ولی در طومار شاهنامه به گشسب بانو و کارهای او اشاره زیادی رفتهاست. بانو گشسپ طبق طو مارها بعد از فرامرز به دنیا آمد ولی از سهراب بزرگتر بود. اشاره شدهاست که او در لشکر کشی سهراب به ایران با سهراب جنگید و دست او را شکست ولی پیران ویسه وزیر افراسیاب نامهای از رستم جعل کرد و برای بانو گشسپ فرستاد کهای دختر چگونه جرات کردهای در کاری که به به مر دان مربوط است دخالت کنی اگر باز نگردی تو را نخواهم بخشید و چنین بود که بانو گشسپ بازگشت. نیز گفته شدهاست که بانو گشسپ خواستگاران بسیار داشت و کی کاووس پادشاه ایران و طوس و گیو از جمله خواستگاران او بودند ولی بانو گشسپ شرط کرده بود که فقط با کسی ازدواج خواهد کرد که بتواند در کشتی گرفتن او را شکست دهد اما از آن جا که هیچ کس نتوانست این شرط را به جا بیاورد بانو گشسپ سرانجام با خواست پدرش با گیو ازدواج کرد گرچه میگویند که او در شب اول ازدواجش دست و پای گیو را بسته و او را در گوشهای از خانه انداخته بود. بانو گشسپ به همراه خواهرش زرسپ بانو در جنگ هفت لشکر شرکت داشت. پس از این که بهمن فرامرز را کشت و زال به کوه نزد سیمرغ رفت گشسپ بانو به دنبال زال به کوه رفت.
زال از قهرمانان اسطورهای ایرانی است که نامش در شاهنامه رفتهاست. زال در پارسی به معنای سپیدمو است. وی پسر سام و پدر رستم است. سام از آن که پسرش با موی سپید و در شکل پری یا دیو به دنیا آمده بود ناخرسند بود. از این رو او را در پای کوهی که سیمرغ بر آن آشیان داشت رها کرد. سیمرغ نوزاد را یافت و به آشیانه خود برد و بزرگ کرد. از این پس سیمرغ تا پایان زندگی یاور زال و پسرش رستم است.

تولد زال
سام بیشتر بخاطر آن نگران بود که اگر بزرگان و سرداران زابلی هنگامیکه زال را با سپیدموی مشاهده کنند و از او دلیلش را به پرسند چه جوابی به بزرگان دارد بدهد، بر همین اساس تصمیم گرفت تا کودک را که اهریمن نژاد نامیده بود از خود دور کند تا مورد شماتت قرار نگیرد. اقدام سام بدین صورت نقل شده:
چو آیند و پرسند گردنکشان چه گویم ازین بچّهٔ بدنشان
چه گویم که این بچّهٔ دیو چیست پلنگست و دو رنگست و گرنه پریست
ازین ننگ بگذارم به ایرانزمین نخواهم برین بوم و بر آفرین
به فرمود پس تاش برداشتند از آن بوم و بر دور بگذاشتند
بجایی که سیمرغ را خانه بود بدان خانه این خُرد بیگانه بود
نهادند بر کوه و گشتند باز برآمد برین روزگاری دراز
زال و سیمرغ
به روایت شاهنامه فردوسی سیمرغ دوبار به یاری زال و رستم میآید. نخست وقتی که رودابه به دلیل بزرگی جثه نوزاد نمیتوانست فارغ شود، در این هنگام سیمرغ نزد زال آمده به او میآموزد که چگونه نوزاد را از پهلوی مادر بزایانند . بار دوم در داستان نبرد رستم و اسفندیار به یاری رستم آمده و ترفند نابود کردن اسفندیار را به رستم میآموزد.
زال بر وزن سال، پیر و فرتوت و سفید موی باشد و چون او «سفید موی» به دنیا آمد او را به این نام خوانند. ریشهٔ این نام در اوستا zar (پیر شدن) در هندی باستان Jāra-Jar (پیر شدن)، بلوچی lāz (زن:زوجه) است. کلمهٔ «زر» در فارسی لغتی است هموزن «زال»، که «ر» به «ل» بدل شده. زال یعنی مانند پیران سپید موی بودن.
بازگشت زال
سام پس از مراجعت پسرش زال، به جبران اشتباهات گذشته پرداخت. و منوچهر نیز ملاحظات لازم را در حق پسرک جوان مبذول داشت. وقتی سام در جنگ مازندران از دنیا رفت، فرمانروایی سام به درخواست بزرگان به زال سپرده شد.
سرانجام زال
بعد از آنکه بهمن زابل را فتح می کند و فرامرز را می کشد زال را به اسارت گرفته و او را در غاری در البرز کوه زندانی می نماید در نسخه اصلی شاهنامه از سرنوشت زال پس از اسارت در غار البرز کوه سخنی بمیان نیامده است امّا در ملحقات شاهنامه آمده است که زال به جادوی جادوگری که بهمن را یاری می کرده است قرنها در همان غار در غل و زنجیر بوده است تا سرانجام در سالهای نه چندان دور از دنیا می رود.
زو (شاهنامه)
زو، زوتهماسپ، زاب یا اوزاو (بر اساس اوستا)، در شاهنامه فردوسی پسر تهماسب است. پس از آن که افراسیاب، نوذر را کشت؛ زو به شاهی رسید. زو پنج سال پادشاهی کرد و به یاری توس، گستهم و رزمان با افراسیاب جنگید و پس از خشکسالی در ایران و توران، افراسیاب و زو صلح را پذیرفتند. زو در ۸۶ سالگی مُرد. پس از مرگ او، گرشاسب به پادشاهی رسید.
سال قحطی
پادشاهی زو در دورانی بود که ایران به سبب فقدان اتحاد و همبستگی دچار ضعف شدید و در فقدان پادشاه قانونی، هر قوم و قبیله در اینسو و آنسوی کشور ادعای پادشاهی مینمود مضاف بر این مشکل دوران قحطی نیز بر مشکلات عدیده افزوده شد. گزارش قحطی دوران زوطهماسب به غیر از شاهنامه در متون عبری نیز ذکر شده است، منابع عبری شاه مزبور را ارفکشاد نام میبرند.
گزارش شاهنامه
همان بُد که تنگی بُد اندر جهان شده خشک خاک و گیا را دهان
نیامد همی ز آسمان هیچ نم همی برکشیدند نان با دِرم
دو لشکر بر آن گونه تا هشت ماه به روی اندر آورده روی سپاه
ایران در زمان زو
پس از مرگ منوچهر فرزندش نوذر بر تخت سلطنت ایران جلوس نمود و تا هنگامیکه منوچهر زنده بود تورانیان جسارت تجاوز به خاک ایران را نداشتند ولی پس از مرگ وی، تورانیان دوباره ایران را آماج تاخت و تاز قرار دادند. در زمان نوذر ایران تجزیه گشت و این وضعیت احتمالا تا پایان جنگ بزرگ کیخسرو ادامه داشت در این مدت اطراف و اکناف کشور شاهکان خودکامه و نیمه مستقل به حکمرانی ادامه میدادند. شاید زابلیان هم نتوانستند در برابر تورانیان مقاومت نمایند و همهٔ اقوام و طوایف دوباره یوغ توران را متحمل گشت.
جنبشهای اینجا و آنجا در ایران کاملا محو و نابود نشد این مسئله را همهٔ منابع چون آثار میخی، منابع یونانی و شاهنامه تأئید میکنند. مانند «قیام مادیها» برهبری دیاکو که در سال - ۷۱۵ پ. م. - سرکوب شد و وی توسط سارگون دوم به اسارت در آمد. مشابه همین اتفاق در شاهنامه کیکاووس است که با تلاش و اعتماد به نفس به جنگ دیوان مازندارن رفت ولی اسیر شد.
شباهت تاریخی کیکاووس شاهنامه و دیاکو در تاریخی، این فرض را تقویت مینماید که کیکاووس در سال ۷۱۵ پ. م. میزیسته و در اسلاف او به اسامی کیقباد و گرشاسپ تا زو دو نسل فاصله داشته است. چون به تاریخگذاری شاهنامه نمیتوان اعتماد داشت، حداقل باید زوتهماسپ پنجاه سال پیش از کیکاووس حکومت کرده باشد. سال قحطی و خشکسالی بزرگ احتمالا باید پیرامون سال - ۷۶۵ پ. م. - وقوع یافته باشد.
یودیف
برخی تألیفاتی که به تاریخ ماد مربوطند در دورهٔ نفوذ فرهنگ هلنیسم در آسیای مقدّم مدوّن گشتند از روایات تاریخی یونان جدا میباشند و جنبهٔ خاصی دارند - از قرن یکم تا قرن سوم پ. م. - . از آنجمله است کتاب یودیف که اصل آن به زبان آرامی بوده است. «یودیف» شرح داستان دلیرانهٔ زن یهودی است که میهن خویش را از شرّ «اولوفرن» ستمگر، سردار بُختالنصر ( نبوکدنصر ) آزاد میسازد. این اثر با شرح جنگ بُختالنصر علیه آرپاکساد پادشاه ماد، آغاز میگردد.
جنگ بُختالنصر علیه آرپاکساد که در منابع عبری مذکور است در شاهنامه هم به نحوی دیگر آورده شده فقط اسامی مردان و نواحی با یکدیگر متمایز بوده و گاهی هم جای اسامی مردان و نواحی در کتاب یودیف با یکدیگر عوض شده است. با توجه به عدم شناخت مؤلف کتاب یودیف به فرهنگ و جغرافیای سرزمین ماد این مسئله قابل درک است، این واقعه در شاهنامه تحت عنوان پادشاهی «زوطهماسپ» نقل شده و قهرمانان جنگ بجای بختالنصر و آرپاکساد با عناوین افراسیاب و زوتهماسپ ذکر میشوند.
به عقیدهٔ بعضی محققان، آرپاکساد شاه ماد نامی که در تألیف یودیف از آن یاد میشود نه اسم پادشاه، بلکه یک اصطلاح جغرافیایی و سرزمینی بوده است. این واژه در زبان آذری، به معنی قحطی و کسادی جو است. اطلاق این عنوان به سبب خشکسالی و متعاقب آن قحطیی بود که در آن دوران در بخش وسیعی در خاورمیانه اتفاق افتاد. اگر به گزارش زوتهماسپ در شاهنامه دقت شود این نکته محرز میگردد که در دورهٔ حکوکت پنج سالهٔ زو قحطی ارزاق شدید شد و با هموزن درهم نان تهیه میشد. در آن دوران « نانجو » قُوت اصلی مردم را تشکیل میداد و هنوز گندم شناخته شده نبود.
سام پسر نریمان
سام پسر نریمان، پدر زال و پدر بزرگ رستم است. او از تبار گرشاسپ (پهلوان)، پهلوان اسطورهای ایران می باشد. شاید در آغاز جوانی سام صاحب فرزند نمیشد این موضوع را فردوسی تلویحاً در داستان «اندر زادن زال» گزارش میکند. زمانیکه زال به دنیا آمد همهٔ موهای تنش سفید بود و کسی از شبستان جرئت نکرد این خبر را به سام برساند و یک هفته خبر مسکوت ماند. عاقبت دایهای شیردل پیش سام آمد خبر تولّد را به سام گفت و وی فوراً به شبستان آمده و کودک را سپید موی دید بسیار برآشفت.
نگرانی سام از تولد زال
سام بیشتر بخاطر آن نگران بود که اگر بزرگان و سرداران زابلی هنگام جشن تولد فرزندش او را سپیدموی یافتند و از او دلیلش را پرسیدند چه جوابی به بزرگان دارد بدهد، بر همین اساس تصمیم گرفت تا کودک را که اهریمن نژاد نامیده بود از خود دور کند تا مورد شماتت قرار نگیرد. اقدام سام بدین صورت نقل شده:
چو آیند و پرسند گردنکشان چه گویم ازین بچّهٔ بدنشان
چه گویم که این بچّهٔ دیو چیست پلنگست و دو رنگست و گرنه پریست
ازین ننگ بگذارم به ایرانزمین نخواهم برین بوم و بر آفرین
به فرمود پس تاش برداشتند از آن بوم و بر دور بگذاشتند
بجایی که سیمرغ را خانه بود بدان خانه این خُرد بیگانه بود
نهادند بر کوه و گشتند باز برآمد برین روزگاری دراز
مطلب قابل تأمل در این سروده نام ایرانزمین است و محتملا این عبارت از این دورانها کمکم متداول میگشت و نکتهٔ دیگر روابط صمیمی ایران و زابُل است که سام در حال اضطراب و فرار ایران را مأمن خویش انتخاب مینماید این موضوع در روابط خارجی میان دو کشور مهم بوده است. درموعظهٔ سام عبارتی مانند گناهکار، آهرمن، دیو، پری و سیمرغ اظهار شده که به آیین و فرهنگ زابلیان مربوط است.
در ادبیات پارسی
رودکی و فردوسی
از بخشش و بخشایش، بهرام دگر آمد از مردمی و مردی، سام دگر آمد
... ...
سپه کش چو قارن، مبارز چو سام سپه تیغها برکشد از نیام
یادواره
در سالهای ۱۳۵۰ و ۵۱ چهار کشتی جنگی ساخت بریتانیا با نام ناوچههای کلاس سام و اولین آنها با نام ناوچه سام (یا سام۱) به نیروی دریایی ایران پیوستند. نام این ناوچه ها پس از انقلاب و در دهه ۱۳۶۰ به کلاس موج و ناوچه موج تغییر یافت.
سهراب پسر رستم
سهراب شاهنامه، فرزند رستم و از بطن تهمینه دختر شاه سمنگان است. وی در سمنگان که بخشی از توران محسوب میشد به دنیا میآید. رستم پس از بدنیا آمدن سهراب مهرهای بر بازوی وی میبندد تا شناسهای باشد برای فرزندش و سپس توران را ترک میکند.
معنای نام
نام سهراب همان کلمه ی سرخاب است که از sohr به معنای "سرخ" + ab "آب" تشکیل شده و به معنای دارنده ی آب و رنگ [خون] سرخ است، همچون یاقوت و شراب.
سهراب در جوانی
سهراب پس از شناختن اصلیت خود و دریافتن اینکه فرزند رستم است تصمیم میگیرد که ابتدا ایران و سپس توران را فتح کرده و پدر خود را بر تخت شاهی هر دو کشور بنشاند. افراسیاب پادشاه توران پس از دریافتن تصمیم سهراب از فرصت استفاده کرده با سپاهی او را روانه ایران میکند. کیکاووس شاه ایران پس از با خبر شدن از لشکرکشی تورانیان، رستم را برای مقابله با آنان به محل نبرد اعزام میکند.
در ادامه همه چیز دست به دست هم میدهد تا اینکه پدر و پسر رو در روی یکدیگر قرار گیرند. سهراب با دیدن رستم مهرش را در دل میگیرد واز او میخواهد که خود را معرفی کند و بگوید که رستم است یا خیر. اما رستم هر بار انکار میکند و خود را معرفی نمیکند.
پس از سه روز مبارزه سهراب به دست پدر خود رستم کشته میشود. رستم پس از فرو کردن خنجر در پهلو سهراب خفتانش را میگشاید و مهره را بر بازوی فرزند میبینید و همان دم، آه فغان میکند که چرا خنجر بر پهلو پسر فرو کردهاست. در حال پیکی به سوی کیکاووس میفرستد تا برایش نوشدارو ارسال کند. کیکاووس که از زنده ماندن سهراب بیم داشت آنقدر در ارسال نوشدارو تعلل میکند تا سهراب جان میدهد.
شاهنامه حیرتی تونی
شاهنامهٔ حیرتی تونی یا «کتیب معجزات» حماسهای است مذهبی و کمیاب و نادر الوجود در ادبیانت فارسی، پیرامون رشادتهای پیامبر اسلام و امامان که توسط حیرتی تونی تدوین شدهاست. این اثر در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف در دوران سروده صفویه شدهاست.
وی در به نظم در آوردن کتاب از «بهجه المباهج» نوشته حسن سبزواری استفاده کردهاست.
این اثر در ۲۱۶۰۰ بیت سروده شدهاست.
آرش کمانگیر
آرش کمانگیر یا آرش تیرانداز یا آرش شیواتیر (به اوستایی: اِرِخْشَه و به پهلوی اِرَش شیپاکتیر) نام یکی از اسطورههای کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطورهاست. آرش، بزرگزادهای از باشندگان طبرستان و از سپاهیان منوچهر بود که پس از پایان جنگ ایران و توران به عنوان کماندار ایرانی برای بازشناختن مرز ایران و توران برگزیده شد و از بالای کوه "اییریو خشوتا" از چهارمین کشور روی زمین در زادگاه فریدون رفت و با تمام نیرو تیری را به سوی کوه "خوانونت" در خاور رها کرد.
داستان آرش
در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی، در جنگی با توران، افراسیاب سپاهیان ایران را در مازندران محاصره میکند. سرانجام منوچهر پیشنهاد سازش میدهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را میپذیرند و برای پذیرش این پیشنهاد سازش و کوچکانگاری ایرانیان پیشنهاد میکنند که یکی از پهلوانان ایرانی بر فراز البرز تیری بیندازد و محل فرو افتادن آن تیر، مرز ایران و توران شناخته شود.
در ایران کسی جرات این کار را به خود نمیدهد. آرش که پیک لشکر ایران بود پیامی را به لشکر توران میبرد. پادشاه توران برای کوچک شماردن بیشتر ایرانیان خود آرش را برمیگزیند و آرش وادار به پذیرش این کار میشود. از آن سو در لشکر ایران همه بر آرش خرده میگیرند که چرا این پیشنهاد را پذیرفتی و اینکه این کار باعث ننگ ایران خواهد شد.
آن گاه آرش بر فراز دماوند میرود و تیر را در چله کمان گذاشته و پرتاب میکند.* آرش که همه هستی و توانش را برای پرتاب تیر گذاشته بود، پس از این تیراندازی از خستگی جان میدهد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش میشود و روانش در تیر دمیده میشود. تیر از بامداد تا هنگام غروب خورشید پرواز کرده و در کنار رود جیحون یا آمودریا بر درخت گردویی فرود میآید، که آنجا مرز میان ایران و توران خوانده میشود.* بر پایه برخی واگویهها اسفندارمذ تیر و کمانی که به آرش داده بودند و گفته بودند که این تیر بسیار دور خواهد رفت اما هر کس که تیری با آن بیاندازد، جان خواهد داد. با این همه آرش برای آماده از خودگذشتگی بود و آن تیر و کمان را گرفت.
بسیاری آرش را از نمونههای بیهمتا در اسطوره های جهان دانستهاند؛ وی در ایران، نماد جانفشانی در راه میهن است.
آرش در شاهنامه
واگویی داستان آرش کمانگیر در شاهنامه نیامده است اما شاهنامه از آرش کمانگیر نام برده است و در شاهنامه به داستان آرش اشاره شدهاست. برای نمونه در بخش پادشاهی شیرویه:
چو آرش که بردی به فرسنگ تیر چو پیروزگر قارن شیرگیر
بزرگان که از تخم آرش بدند سبکبار و جنگی و چابک بدند
که سامیش گرزست و تیر آرشی .........
دو فرزند او هم گرفتار شد برو تخمهٔ آرشی خوار شد
جوان بیهنر سخت ناخوش بود اگر چند فرزند آرش بود
من از تخمهٔ نامور آرشم {{{2}}}
اسطوره آرش کمانگیر از داستانهایی است که در اوستا آمده و در شاهنامه از آرش در چند شعر با سرفرازی نام برده شده اما داستان یا اسطوره آرش در شاهنامه بیان نشده است.
در کتابهای دیگر
در کتابهای پهلوی و نیز در کتابهای تاریخ دوران اسلامی به آن اشاراتی شدهاست. ابوریحان بیرونی، در کتاب خود به نام «آثارالباقیه» به هنگام توصیف «جشن تیرگان»، داستان آرش را بازگو میکند و ریشه این جشن را از روز حماسه آفرینی آرش میداند. در اوستا آرش را اَرِخشه خواندهاند و معنایش را نیز کسانی معناهایی کردهاند: از آن دسته «تابان و درخشنده»، «دارنده ساعد نیرومند» و «خداوند تیر شتابان». برخی بر این باورند که منظور از آرش، فرمانروای پارتی گرگان بوده که به زور تیر و کمان دشمن را از مرز ایران دور کردهاست.
آرش در فرهنگ دهخدا
نام پهلوانی کماندار از لشکر منوچهر. منوچهر در آخر دوره حکمرانی خویش از جنگ با فرمانروای توران، افراسیاب، ناگزیر گردید. نخست غلبه افراسیاب را بود و منوچهر به مازندران پناهید لکن سپس بر آن نهادند که دلاوری ایرانی تیری گشاد دهد و بدانجای که تیر فرود آید مرز ایران و توران باشد، آرش نام پهلوان ایرانی از قله دماوند تیری بیفکند که از بامداد تا نیمروز برفت و بکنار جیحون فرود آمد و جیحون حدّ شناخته شد. در اوستا بهترین تیرانداز را «اِرِخ ِش َ» نامیده و گمان میرود که مراد همان آرش است . طبری این کماندار را «آرش شاتین » مینامد و نولدکه حدس میزند این کلمه تصحیف جمله اوستائی «خَشووی ایشو» باشدچه معنی آن «خداوند تیر شتابنده » است که صفت یا لقب آرش بودهاست. و بروایت دیگر رب النوع زمین (اسفندارمذ) تیر و کمانی به آرش داد و گفت این تیر دورپرتاب است لکن هرکه آن را بیفکند بجای بمیرد. و آرش با این آگاهی تن بمرگ درداد و تیر اسفندارمذ را برای سعه و بسط مرز ایران بدان صورت که گفتیم بیفکند و درحال بمرد. (از تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا):
چون کار بقفل و بند تقدیر افتد از جیب خرد کلید تدبیر افتد
آرش گهرم ولی چو برگردد بخت در معرکه پیکان و پر از تیر افتد
(خسروی)
از آن خوانند آرش را کمانگیر که از آمل* بمرو انداخت یک تیر
ترا زیبد نه آرش را سواری که صدفرسنگ بگذشتی ز ساری
(ویس و رامین)
و افراسیاب تاختنها آورد و منوچهر چند بار زال را پذیره فرستاد تا ایشان را از جیحون زانسوتر کرده، پس یک راه افراسیاب با سپاهی بی اندازه بیامد و چند سال منوچهر را حصار داد اندر طبرستان و سام و زال غائب بودند و در آخرصلح افتاد به تیر انداختن آرش و از قلعه آمل با عقبه مزدوران برسید و آن مرز [ را ] توران خواندهاند. (مجمل التواریخ ) .
آرش در ادبیات معاصر
سروده سیاوش کسرایی با نام آرش کمانگیر که در کتاب فارسی پنجم دبستان پیش از انقلاب ایران نیز آورده شده بود.
بهرام بیضایی نمایشنامهای با نام و دورنمایه داستان آرش دارد.
توران شهریاری شاعر ایرانی نیز سرودهای به نام آرش و تیرگان دارد.
کیانیان
کیانیان دومین سلسله پادشاهی اساطیر ایرانی است. از این سلسله در منابعی مانند : اوستا کتاب مقدس زرتشتیان، داستانهایی که در سلسله ساسانیان رواج داشته و کتابهای پهلوی کهن مانند بندهش، دینکرد، مینوی خرد و ... آمده است. برخی باستان شناسان و محققین معتقدند که چنین سلسلهای وجود داشته است و وجود آن بر پایه افسانهها نبوده است، بر این اساس این سلسله زمانی در ایران حکمرانی میکرده است. برخی دیگر نیز پادشاهان این سلسله را معادل با پادشاهان مادها میدانند.
کیانیان در اوستا نام خانوادگی سلسلهای سلطنتی نیست، اما در عهد ادبیات میانهٔ ایرانی، در متنهای پهلوی، افراد این خاندان پادشاهانی شمرده میشوند که بعد از پیشدادیان به فرمانروایی ایران رسیدهاند.
در شاهنامهی فردوسی نیز سلسلهٔ کیانیان بعد از پیشدادیان به حکمرانی میرسد و موسس این سلسله نیز بر پایه اطلاعات شاهنامه کیقباد است و با مرگ اسکندر پسر دارا نیز این سلسله منقرض میشود.
واژهشناسی
کیانیان (در اصل کَیان یا کَویان) جمع واژهٔ «کَی»، به معنای حکیم و دانشمند میباشد. این واژه در اوستا به شکل «کَوی» آمدهاست.
کَویان (کیانیان) در اوستا
کَویها و کَرپنان (karpan) در اوستا گروهی خاص از روحانیانِ دارای مذهب دیو یسنا هستند که با زرتشت دشمنی میکردند. اما از هشت تن نیز -که مردمانی نیک بودند و پیش از زرتشت زندگی میکردند- با لقب کَوی یاد شده است. اسامی این هشت تن از این قرار است:
کَویکوات (Kavi Kavat)، به فارسی: کیقباد
کَویائیپیوُهو (Kavi Aipivohu) به فارسی : کی اپیوره
کَویاوسَذَن (Kavi Usazn)، به فارسی: کیکاووس
کَویاَرشن (Kavi Arshan) به فارسی:کیآرش
کَویپیسینه (Kavi Pisinah) به فارسی:کیپشین
کَویبیَّرشن (Kavi Byarshan)به فارسی : کی به آرش
کَویسیّاوَرشَن (Kavi Syavarshan)، به فارسی: کیسیاوش
کَویهئوسرَوَه (Kavi Haosravah)، به فارسی: کیخسرو
از این افراد، کیقباد، کیکاووس و کیخسرو به پادشاهی رسیدند. دو تن دیگر نیز خارج از این گروه، در سلسلهٔ کیانیان، در زمان زرتشت میزیستهاند:
اَئوروتاَسپَ (Aurvataspa)، به فارسی: کیلهراسپ و کَویویشتاسپَ (Kavi Vishataspa)، به فارسی: کیگشتاسپ. ترتیب و توالی پادشاهان ماد به وضوح نشانگر آن هستند که اینان همان کیانیان اوستا و کتب پهلوی و شاهنامه هستند که بیشتر تحت القاب مربوطه مهم خودشان معرفی شده اند. که ما نامها و یا القاب ایشان را جداگانه به ترتیب توالی تاریخی شان می آوریم تا مورد مقایسه قرار گیرند: پادشاهان ماد: دایائوکو (715-768 ق.م)، اوپیته یا اوپیس (؟685-715ق.م) [دارای چهار اولاد ذکور]، خشثریته (647- ؟ 685 ق.م)، فرائورت (625-647 ق.م)، کی آخسارو (585-625ق.م) و آستیاگ (؟555- 585ق.م). پادشاهان کیانی: کی قباد، کی اپیوه[دارای چهار اولاد ذکور]، کیکاوس (یعنی پادشاه سرزمین چشمه ها= کاشان)، فرود-سیاوش، کیخسرو و آژدهاک (که نامش با اژی دهاک بابلی= یعنی خدا- پادشاه ماروش بابلی یعنی مردوک مشتبه شده و از رده پادشاهان کیانی خارج شده است).
پادشاهان کیانی
سلسلهٔ کیانیان را به سه دوره میتوان تقسیم نمود :
از کیقباد تا کیخسرو
این دوره از سلسله با پادشاه شدن کیقباد شروع میشود و با ناپدید شدن کیخسرو خاتمه میابد. خصیصهٔ بارز این دوره نبردهای طولانی مدت ایران و توران میباشد. این نبردها با کشته شدن سیاوش، پسر کیکاووس، بدست افراسیاب، و کین خواهی سیاوش بوسیلهٔ ایرانیان به اوج خود میرسد. پادشاهان این دوره از این قرار میباشند:
کیقباد
کیکاووس
او دومین پادشاه کیانی است. برخی او را معادل با کمبوجیه در نظر می گیرند. او پدر سیاوش است.
کیخسرو
کیخسرو پسر سیاوش و فرنگیس است. او را بزرگترین پادشاه کیانی می دانند. همو است که با لشکرکشی به توران، به خونخواهی سیاوش افراسیاب را می کشد و بدین ترتیب به جنگهای ایران و توران پایان می دهد. برخی او را با کورش بزرگ یکی می دانند.
از لهراسپ تا گشتاسپ
مهمترین ویژگی این دوره ظهور زرتشت و نبردهای گشتاسپ و پسرانش برای گسترش دینِ بهی میباشد. پادشاهان این دوره از این قرار میباشند:
لهراسپ
گشتاسپ
از بهمن تا اسکندر
این دوره از شاهنشاهی کیانیان را میتوان بخش تاریخی با خاطرات مبهم ایرانیان از دورهٔ هخامنشیان دانست. با توجه به اینکه خاطرهٔ هخامنشیان نزد ایرانیان به مقدار بسیار زیادی از بین رفته بود، همچنان داستانهایی از آنان وجود داشت. مانند برخی روایات زندگی کوروش و اردشیرهای هخامنشی که به بهمن نسبت داده شده. پادشاهان این دوره در زیر آمدهاند:
بهمن
همای
داراب
دارا
کیقباد
کیقباد اولین شاه از سلسلهٔ کیانیان است. پس از مردن گرشاسپ آخرین شاه از شاهان پیشدادی، با اینکه توس و گستهم، پسران نوذر، زنده بودند و خاندان فریدون هنوز از میان نرفته بود، اما چون فرّ ایزدی با آنان نبود، به شاهی نرسیدند. پس از مشورت زال با موبدان، بزرگان ایران کیقباد را که دارای فرّ ایزدی وبرازندهٔ تاج و تخت بود به شاهی برگزیدند. رستم پسر زال به البرز کوه رفت و او را به ایران آورد. پس از رسیدن کیقباد به شاهی، تورانیان که به ایران هجوم آورده بودند شکست یافته و برگشتند.
اساطیر در تاریخ
در دوران ساسانیان حتا خاطرهٔ ایران هخامنشی نیز از اذهان سترده گشته، از آن جمله نامهای کورش، داریوش به فراموشی سپرده شده بود. در عوض قهرمانان اوستا را، از قبیل کویکواد و کویخسرو و کویویشتاسپ و غیره، چون شاهان باستانی ایران میپنداشتند. دوران سلطنت هخامنشیان در روایات شرقی قرون وسطا، تقربیا بالکل فراموش شده بوده و حتا دربارهٔ دولت پارتی یا اشکانیان نیز اطلاعات مبهم و مغشوش و مخدوشی وجود داشته است.
در تاریخ ایران باستان با دو نام «کیقباد» مواجه هستیم و ممکن است تاریخ و سرگذشت هر یک با دیکری مخلوط یا هر دو یکی باشند. اما در بین این دو شخصیت فقط یکی از ایشان ظاهرا به کیش زرتشت بوده و بسیار ستوده شده است. بار اول از قباد در داستان نوذر مشاهده میشود و آن در زمانی است که افراسیاب ایرانیان را مجبور به جنگ نموده و قباد برادر قارن شاه ری دلاورانه وارد میدان میشود. صحنهٔ نبرد چنان بود که یک جنگجوی تورانی از سپاه نوذر مبارز میطلبد ولی کسی پا به میدان نمیگذارد عاقبت « قبادپیر » به میدان میرود:
بشد بارمان تا بدشت نبرد سوی قارن کاوه آواز کرد
کزین لشکر نوذر نامدار که داری که با من کند کارزار
نگه کرد قارن به مردان مرد از آن انجمن تا که جوید نبرد
کس از نامدارنش پاسخ نداد مگر پیر گشته دلاور قباد
دژم گشت سالار بسیار هوش زگفت برادر برآمد به جوش
دومین کیقباد همان است که مقالهٔ مزبور متعلق به اوست. در دوران او هنوز ایران غرق دراغتشاش و آشوب بود و اغلب شاهان ایران به واسطهٔ زابلیان برگزیده و بر تخت شاهی جلوس مینمودند. اینک زوتهماسپ به سبب کهولت سن، که آن را هم نیز زال بر سر کار آورده بود در گذشته و تخت سلطنت بدون شاه مانده بود. در این زمان زال به فرزندش رستم این چنین فرمان میدهد:
به رستم چنین گفت فرخنده زال که برگیر گوپال و بفراز یال
برو تازیان تا به البرزکوه گزین کن یکی لشکر همگروه
ابَر کیقباد آفرین کن یکی مکن پیش او بر درنگ اندکی
به دو هفته باید که ایدر بوی گه و بیگه از تاختن نغنوی
بگویی که لشکر ترا خواستند همی تخت شاهی بیاراستند
قبر مادر کیقباد: در بالای روستای جهان از روستاهای شهر بام و صفی آباد در استان خراسان شمالی در بالای کوههای شاه جهان قبری وجودارد سنگی که مردم اهالی جهان این مطلب سند به سند از اجداد آنها به اینان رسیده است این بنا که در قسمت غربی و مشرف به النگ و چشمه عباسقلی خان بافاصله 100 متر گودی وجود داردکه اطراف آنها را سنگ چین کرده اند و به مادر کیقباد منسوب است. مردم جهان می گویند قبر مادر کیقباد در زمان فتحعلی شاه شکافته شده است و منجمله تاجی را از آنجا برده اند.
گرشاسپنامه
چكامه (منظومهٔ) گرشاسپنامه از حماسههای ملی ایران، در حدود ۷۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ بیت و در بحر متقارب (همچو شاهنامه) است. سرایندهٔ آن اسدی طوسی شاعر قرن پنجم هجری قمری است. این منظومه دربارهٔ دلاوریهای گرشاسپ پهلوان سیستانی (نیای بزرگ رستم) است.
پایان نظم گرشاسپنامه در ۴۵۸ هجری قمری بوده است.
نریمان
نَریمان نیای بزرگ رستم قهرمان اسطورهای شاهنامه است.او از پشت گرشاسب است. نام نریمان از صفت «نئیرمنو» ، یعنى نیرومند پیدا شده كه بعدها او را به صورت پهلوانى درآوردند. و این صفت را در اوستا به گرشاسب دادند، و همین نام نریمان است كه در شاهنامه گاهى به صورت نیرم دیده مىشود. از نریمان به عنوان پهلوان معروف خاندان سام در شاهنامه سخن رفته و این پهلوان در دژ سپند كشته شد، و رستم انتقام او را بگرفت. نیرم. در اوستا صفت جهان پهلوان است و نیز نریمان پدر سام جد رستم بوده است.
تبار نریمان
قوم نریمان در سرزمین زابل باستانی سکونت داشت و وی یکی از پهلونان مقدم است. منوچهر هنگام مرگ نصایحی به فرزندش نوذر نمود که در مواقع خطر و تهدید کشور فقط از سام فرزند نریمان کمک بخواهد. شاهنامه سوای کشور زابل از نیران هم در جوار ایران یاد میکند و از این یادآوری معلوم میشود که دو کشور ایران و نیران مجاور هم بودند. به هر حال «سامنریمان» بسیار مورد اعتماد منوچهر بود:
که تا شاه مژگان به هم برنهاد ز سامنریمان بسی کرد یاد
چو نامه بر سامنیرم رسید یکی باد سرد از جگر بر کشید
نریمان در زمان فریدون در صحنهٔ وقایع ایران پدیدار شد، زال جریان مرگ نریمان را هنگامیکه رستم برای اوّلین بار به جنگ دشمنانش میرفت برای او بازگو و به ایشان چنین گفت: در جنگی بزرگ نریمان همراه فریدون بود در این نبرد ایرنیان به محاصرهٔ قلعهای سرگرم بودند که ناگهان سنگی از بالای دیوار قلعه بر سر نریمان فرود آمد و را به کشت.
نصیحت زال رستم را
به خون نریمان میان را به بند برو تازیان تا به کوه سپند
یکی کوه بینی سر اندر سحاب که بر وی نپرّید پرّان عقاب
چهارست فرسنگ بالای کوه پُر از سبزه و آب و دور از گروه
... ...
نریمان که گوی از دلیران ببرد به فرمان شاه آفریدون گرد
بسوی حصار اندر آورد پای در آن راه ازو گشت پردخته جای
شب و روز بودی به رزم اندرون همیدون گهی چاره گاهی فسون
سرانجام سنگی بینداختند جهان را ز پهلو بپرداختند
هماینامه
هماینامه، حماسهای است به زبان فارسی. چنان که در فشردهٔ داستان این اثر دیده میشود، همهٔ مایههای یک حماسی در این منظومه فراهم آمدهاست. نبرد با زن جادو و کشتن اژدها و شیر و دد از سوی هْمای، پهلوان داستان. نکتهٔ برگزیدهٔ این سروده، بازنمودن سیمای زنی پاک و دلیر و فرزانهاست، گُلِ کامکار، دختر شادشام. او از مردان رویگردان است، ولی سرانجام دل به هْمای میبندد.
آن گاه که گُلِ کامکار، آهنگ پیوند با هْمای میکند، نبردهایی پیش میآید. آرایشهای گوناگونی از شیوه نبرد و درگیری با زن جادو و با جهودگردی نابکار باز نموده میشود. ستیز با شیر و ببر و دد نیز از چاشنیهای داستان است.
متن این منظومه که در ۴۳۳۲ بیت است، از دید دارا بودن واژگان فارسی نمونه وار و چشمگیر است.
ابومسلمنامه
ابومسلمنامه حماسهای است برگرفته از زندگی ابومسلم خراسانی و درگیری وی و یارانش با حمایت معنوی امام باقر که در این داستان وی را ملقب به ابومسلم نمود با مروان آخرین خلیفه امویان به عنوان نیروی بیگانه و ضد خاندان پیامبر که به پیروزی ابومسلم و انقراض امویان میانجامد. این حماسه با افسانه بسیار مخلوط گشته است و زندگی و زاده شدن و نسب ابومسلم به صورت افسانهای روایت میشود. در این حماسه نام واقعی ابومسلم عبدالرحمان بن اسد بن جنید از اهالی مرو ذکر میشود. گویا نخستین نسخه از این حماسه در قرن چهارم هجری قمری با نام اخبار ابیمسلم صاحب الدّعوة توسط ابوعبدالله مرزبانی نوشته شد.ابن اسفندیار در تاریخ طبری و ناصر خسرو در یک شعر نیز به این حماسه اشارههایی داشتهاند. ابومسلمنامه به زبانهای ترکی نیز در گذشته ترجمه شد و نسخی از ابومسلمنامه به زبان فارسی از افرادی چون ابوطاهر طرسوسی که بیشترین نسخ مربوط به اوست و یک نسخه خواجه نصیر طوسی و ضیا نخشبی نیز تا به امروز باقی مانده است تا اینکه در زمان صفویان برای محو این اثر از خاطرهها تلاش بسیاری از جمله از بین بردن کتابها و از بین بردن راویان و خراب کردن مزار ابومسلم شد.
بانوگشسبنامه
منظومهٔ بانوگُشَسبنامه یا بانوگشسپنامه یکی از حماسههای ملی ایران به زبان فارسیاست که در شرح دلاوریهای بانو گشسپ دختر رستم است. این منظومه در بحر متقارب (همچو شاهنامه) و در حدود ۱۰۰۰ بیت است.
ظاهراً بانوگشسبنامه تنها حماسهٔ ملی ایرانزمین است که پهلوانبانویی، قهرمان داستان است و در وصف جنگاوریهایش منظومهای حماسی سروده شدهاست. نام سرایندهٔ آن مشخص نیست ولی احتمال میرود ناظم بانوگشسبنامه و همچنین منظومهٔ دیگری به نام فرامرزنامه شاعری از اهالی کورهٔ اردشیر (گور یا همان فیروزآباد فارس) و مسلمان شیعه بودهاست.
ظاهراً مآخذ بانوگشسبنامه شاهنامههای منثور و گزارشنامههای پهلوانان پیش از دورهٔ اسلامی در ایران بودهاست. بانوگشسبنامه حماسهای خوشفرجام است که به رشتهداستانهای رزمی و پهلوانی عامیانهٔ پایان دوره ساسانی مربوط میشود و شرح دلاوریهای بانو گشسپ است. این منظومه در بحر متقارب (همچو شاهنامه) و در حدود ۱۰۰۰ بیت است. بانوگشسبنامه ظاهرا تنها حماسهٔ ملی ایرانزمین است که پهلوانبانویی، قهرمان داستان است و در وصف جنگاوریهایش منظومهای حماسی سروده شدهاست. نام سرایندهٔ آن مشخص نیست ولی احتمال میرود ناظم گشسبنامه و همچنین منظومهٔ دیگری به نام فرامرزنامه شاعری از اهالی کورهٔ اردشیر (گور یا همان فیروزآباد فارس) و مسلمان شیعه بودهاست. منظومهٔ بانو گشسپ نامه در شرح ماجراها و دلاوریهای وی است.
بانو گشسب (دختر رستم)خاستگاران فراوانی داشت که هر کدام از این خواستگاران که در زیر نامهایشان آمدهاست هر کدام پهلوان بودهاند و هر کدام ماجرایی داشتهاند در گشسب نامه که سرانجام برادر رهام یعنی گیو موفق میشود با او ازدواج میکند.
شخصیتها
همراه با بانوگشسپ ۲۵ شخصیت دیگر در ساختن این قصه سهم دارند که نام اکثر آنان در شاهنامه آمدهاست: رستم، فرامرز، پادشاه پریان، زال، زواره، شیده، پیران، افراسیاب، تمرتاش، گرسیوز، چیپال، جیپور، شاه شاهان، کیکاووس، فریبرز، طوس، گودرز، گیو، بهرام، رُهام، اشکش، گرگین، فرهاد، خراد، برزین.
بانوگشسب
بانو گُشَسْپ از شخصیتهای حماسی ایرانیان است. او دختر رستم و همسرگیو و مادر بیژن است. وی از زنان جنگاور و پهلوان است. مادر بانوگشسپ خالهٔ کیقباد است و به روایتی گلندام نام دارد. وی یکی از بانوان پهلوان ایران زمین است که منظومهای به همین نام یعنی منظومهٔ بانوگُشَسبنامه یا بانوگشسپنامه برای ایشان سروده شده و یکی از حماسههای ملی ایران محسوب میشود. بانو گشسب خواستگاران فراوانی داشت که هر کدام از این خواستگاران پهلوان بودهاند و هر کدام ماجرایی داشتهاند. نامهای این پهلوانان در زیر آمدهاست. سرانجام برادر رهام یعنی گیو موفق میشود با بانو گشسب ازدواج کند.
رستم دختری دیگری نیز (از خالهٔ کیقباد) به نام زربانو دارد.
بانو گشسب در طومار شاهنامه
نام بانو گشسب در شاهنامه فردوسی نیامدهاست ولی در طومار شاهنامه به گشسب بانو و کارهای او اشاره زیادی رفتهاست. بانو گشسپ طبق طو مارها بعد از فرامرز به دنیا آمد ولی از سهراب بزرگتر بود. اشاره شدهاست که او در لشکر کشی سهراب به ایران با سهراب جنگید و دست او را شکست ولی پیران ویسه وزیر افراسیاب نامهای از رستم جعل کرد و برای بانو گشسپ فرستاد کهای دختر چگونه جرات کردهای در کاری که به به مر دان مربوط است دخالت کنی اگر باز نگردی تو را نخواهم بخشید و چنین بود که بانو گشسپ بازگشت. نیز گفته شدهاست که بانو گشسپ خواستگاران بسیار داشت و کی کاووس پادشاه ایران و طوس و گیو از جمله خواستگاران او بودند ولی بانو گشسپ شرط کرده بود که فقط با کسی ازدواج خواهد کرد که بتواند در کشتی گرفتن او را شکست دهد اما از آن جا که هیچ کس نتوانست این شرط را به جا بیاورد بانو گشسپ سرانجام با خواست پدرش با گیو ازدواج کرد گرچه میگویند که او در شب اول ازدواجش دست و پای گیو را بسته و او را در گوشهای از خانه انداخته بود. بانو گشسپ به همراه خواهرش زرسپ بانو در جنگ هفت لشکر شرکت داشت. پس از این که بهمن فرامرز را کشت و زال به کوه نزد سیمرغ رفت گشسپ بانو به دنبال زال به کوه رفت.
تجارت الکترونیک
تجارت الکترونیک (به انگلیسی: Electronic commerce) فرایند خرید، فروش یا تبادل محصولات، خدمات و اطلاعات از طریق شبکههای کامپیوتری و اینترنت است.

تاریخچه
ارتباط بین تجارت و تکنولوژی دیر زمانی است که وجود داشته و ادامه دارد. در واقع، یک پیشرفت تکنیکی باعث رونق تجارت شد و آن هم ساخت کشتی بود. در حدود ۲۰۰۰سال قبل از میلاد، فینیقیان تکنیک ساخت کشتی را بکار بردند تا از دریا بگذرند و به سرزمینهای دور دست یابند. با این پیشرفت، برای اولین بار مرزهای جغرافیایی برای تجارت باز شد و تجارت با سرزمینهای دیگر آغاز گشته و روشهای خلاقانه ای بصورتهای گوناگون به آن اضافه شد تا امروز که یکی از محبوبترین روشهای تجارت خرید اینترنتی در دنیای وب است. شما میتوانید در زمانهای پرت، در هر زمان و مکان حتی با لباس خواب میتوانید اینکار را بکنید. به معنای واقعی هر کسی میتواند صفحه اینترنتی خود را ساخته و کالاهای مورد نیازش را در آن ارایه دهد. البته تاریخچه تجارت الکترونیک با تاریخچه اختراعات قدیمی مثل کابل، مودم، الکترونیک، کامپیوتر و اینترنت پیوند خوردهاست. تجارت الکترونیک به شکل کنونی در سال ۱۹۹۱ محقق شد. از آن زمان هزاران هزار کسب و کار و تجار وارد این دنیا شدهاند. در ابتدا تجارت الکترونیک به معنای فرایند انجام اعمال تراکنش الکترونیکی مورد نظر را انجام دادن بود.درواقع تجارت الکترونیک برای اسان سازی معاملات اقتصادی به صورت الکترونیک تعریف شد. استفاده از این فناوری مانند Electronic Data Interchange (EDI)تبادل الکترونیکی اطلاعات وElectronic Funds TRANSFER (EFT) انتقال الکترونیکی سرمایه، که هر دو در اواخر ۱۹۷۰ معرفی شدهاند. و به شرکتها و سازمانها اجازه ارسال اسناد الکترونیکی را داد. و اجازه تجارت کردن با ارسال اسناد تجاری مثل سفارشهای خرید یا فاکتورها را به صورت الکترونیکی، میدهد. با رشد و پذیرش کارت اعتباری،(ATM) Automated teller machine ماشین تحویلدار خودکار و تلفن بانک در دهه ۱۹۸۰ باعث فرم گیری تجارت الکترونیک شد. نوع دیگر تجارت الکترونیک سیستم رزرواسیون هواپیمایی بوسیله Sabre در امریکا و Travicom در بریتانیا، ارایه شدهاست. از دهه ۱۹۹۰ به بعد تجارت الکترونیک شامل اضافاتی مثل enterprise resource planning system (ERP) سیستم برنامه ریزی منابع سرمایه، data mining داده کاوی، data warehousing انبار داده شدهاست. در ۱۹۹۰، Tim Bermers-lee مرورگر وب جهان گسترده را اختراع کرد و شبکه ارتباطی اکادمیک را به سیستم ارتباطی هرروز و برای هر شخص در جهان وسیع دگرگون ساخت که اینترنت یا www خوانده میشود. سرمایه گذاری تجاری بروی اینترنت بخاطر کافی نبودن سرمایه گذاری کاملاً محدود شده بود. اگر چه اینترنت محبوبیت جهانی گستردهای در حدود ۱۹۹۴ با استفاده از مرورگر وب Mosaic پیدا کرده بود. معرفی پروتکلهای امنیتی و DSL (اشتراک خط دیجیتال) که ارتباط مستمر را با اینترنت را اجازه میداد حدود ۵ سال طول کشید.. البته در سال ۲۰۰۰ بحران The dot-com bust باعث برشکستگی خیلی از شرکتهای تجاری بزرگ و نتایج ناگواری را بوجود اورد، باعث بازبینی قوانین و افزایش مزایا و امکانات تجارت الکترونیک کردند و تا انتهای سال ۲۰۰۰، خیلی از شرکتهای تجاری امریکایی و اروپایی سرویس هایشان را از طریق اینترنت ارایه دادند. از ان موقع مردم به کلمهای به عنوان تجارت الکترونیک با توانایی خرید کالاهای گوناگون از طریق اینترنت با استفاده از پروتکلهای امنیتی و سرویسهای پرداخت الکترونیکی که در ان مشارکت کردند، اشنا شدند. واز این زمان رقابت شدید بین شرکتها و سازمانها شدت گرفتو با گذشت زمان هم اینرقابت تنگتر شدهاست. جالب این که تا پایان سال ۲۰۰۱ بیش از ۲۲۰ بیلیون دلار معاملات مالی توسط صدها سایت تجاری بر روی اینترنت انجام پذیرفتهاست و در همین سال مدل تجارت الکترونیک B2B دارای در حدود ۷۰۰ میلیارد تراکنش بود. و در سال ۲۰۰۷ سهم تجارت الکترونیک در خرده فروشی کل دنیا ۳٫۴ % بودهاست که انرا در سال ۲۰۱۰، ۵٫۱ % اعلام نمودند که این امار رشد سریع این شیوه تجارت کردن را می رساند.
سیر زمانی
۱۹۷۹: Michael Aldrich خرید آنلاین را اختراع کرد
۱۹۸۱: Thomson Holidays اولین خرید انلاین B2B را در بریتانیا ایجاد کرد.
۱۹۸۲: Minitel سیستم سراسر کشور را در فرانسه بوسیله France Telecom و برای سفارش گیری انلاین استفاده شدهاست.
۱۹۸۴: Gateshead اولین خرید انلاین B2C را بنام SIS/Tesco و خانم Snowball در ۷۲ اولین فروش خانگی انلاین را راه انداخت.
۱۹۸۵: Nissan فروش ماشین و سرمایه گذاری با بررسی اعتبار مشتری به صورت انلاین از نمایندگیهای فروش
۱۹۸۷: Swreg شروع به فراهم اوردن ومولفهای اشتراک افزار و نرمافزار به منظور فروش انلاین محصولاتشان از طریق مکانیسم حسابهای الکترونیکی بازرگانی.
۱۹۹۰: Tim Berners-Lee اولین مرورگر وب را نوشت، وب جهان گستر، استفاده از کامپیوترهای جدید
۱۹۹۴: راهبر وب گرد: Netscape در اکتبر با نام تجاری Mozilla ارایه شد. Pizza Hut در صففحه وب سفارش دادن انلاین را پیشنهاد داد. اولین بانک انلاین باز شد. تلاشها برای پیشنهاد تحویل گل و اشتراک مجله به صورت انلاین شروع شد. لوازم بزرگسالان مثل انجام دادن ماشین و دوچرخه به صورت تجاری در دسترس قرار گرفت. Netscape 1.0 در اواخر ۱۹۹۴ با رمزگذاری SSL که تعاملات مطمئن را ایجاد میکرد، معرفی شد.
۱۹۹۵: Jeff Bezos، Amazon.com و اولین تجارتی ۲۴ ساعته رایگان را راه انداخت. ایستگاههای رادیوی اینترنتی رایگان، رادیو HK ورادیوهای شبکهای شروع به پخش کردند. Dell و Cisco به شدت از اینترنت برای تعاملات تجاری استفاده کردند. eBay توسط Pierre Omidyar برنامه نویس کامپیوتر به عنوان وب سایت حراج بنیانگذاری شد.
۱۹۹۸: توانایی خریداری و بارگذاری تمبر پستی الکترونیکی برای چاپ از اینترنت. گروه Alibaba در چین با خدمات B2B و C2C, B2C را با سیستم خود تاییدی تاسیس شد.
۱۹۹۹: Business.com به مبلغ ۷٫۵ میلیون دلار به شرکتهای الکترونیکی فروخته شد. که در سال ۱۹۹۷ به ۱۴۹٬۰۰۰ دلار خریداری شده بود. نرمافزار اشتراک گذاری فایل Napster راه اندازی شد. فروشگاههای ATG برای فروش اقلام زینتی خانه به صورت انلاین راه اندازی شد.
۲۰۰۰: The dot-com bust
۲۰۰۲: ایبی برای پیپال ۱٫۵ میلیون دلار بدست اورد. Niche شرکتهای خرده فروشی و فروشگاههای CSN و فروشگاهای شبکهای را با منظور فروش محصولات از طریق ناحیههای هدف مختلف نسبت به یک درگاه متمرکز.
۲۰۰۳: Amazon.com اولین سود سالیانه خود را اعلان کرد.
۲۰۰۷: Business.com بوسیله R.H. Donnelley با ۳۴۵ میلیون دلار خریداری شد.
۲۰۰۹: Zappos.com توسط Amazon.com با قیمت ۹۲۸ میلیون دلار خریداری شد. تقارب خرده فروشان و خرید اپراتورهای فروش وبسایتهای خصوصی RueLaLa.com بوسیله GSI Commerce به قیمت ۱۷۰ میلیون دلار بعلاوه سود فروش از تا سال ۲۰۱۲.
۲۰۱۰: Groupon گزارش داد پیشنهاد ۶ میلیار دلاری گوگل را رد کردهاست. در عوض این گروه طرح خرید وب سایتهای IPO را تا اواسط ۲۰۱۱ دارد.
۲۰۱۱: پروژه تجارت الکترونیک امریکا و خرده فروشی انلاین به ۱۹۷ میلیارد دلار رسیدهاست که نسبت به ۲۰۱۰ افزایش ۱۲ درصدی داشتهاست. Quidsi.com, parent company of Diapers.comتوسط Amazon.com به قیمت ۵۰۰ میلیون بعلاوه ۴۵ میلیون بدهکاری و تعهدات دیگر خریداری شد.
چکیده
تجارت الکترونیکی را میتوان انجام هرگونه امور تجاری بصورت آنلاین و ازطریق اینترنت بیان کرد. این تکنیک در سالهای اخیر رشد بسیاری داشتهاست و پیشبینی میشود بیش از این نیز رشد کند. تجارت الکترونیکی به هرگونه معاملهای گفته میشود که در آن خرید و فروش کالا و یا خدمات از طریق اینترنت صورت پذیرد و به واردات و یا صادرات کالا ویا خدمات منتهی میشود. تجارت الکترونیکی معمولاً کاربرد وسیع تری دارد، یعنی نه تنها شامل خرید و فروش از طریق اینترنت است بلکه سایر جنبههای فعالیت تجاری، مانند خریداری، صورت بردار ی از کالاها، مدیریت تولید و تهیه و توزیع و جابهجایی کالاها و همچنین خدمات پس از فروش را در بر میگیرد. البته مفهوم گستردهتر تجارت الکترونیک کسب و کار الکترونیک میباشد.
جایگاه تجارت الکترونیک در کشورهای جهان
در مدت کوتاهی که از آغاز عمر تجارت الکترونیک در جهان معاصر میگذرد، این فعالیت رشد بی سابقهای را در کشورهای پیشرفته داشتهاست و پیش بینی میشود در آینده نزدیک با سرعت شگفت انگیزی در سطح جهان توسعه یابد. بر اساس آمار محاسبه شده موسسات معتبر اقتصادی نیز پیش بینی شدهاست که گستره این فعالیت تا سال ۲۰۱۰ به طور متوسط ۵۴ الی ۷۱ درصد رشد خواهد کرد که نشان دهنده شتاب دار بودن حرکت آن است.
در ایران
تجارت الکترونیک در ایران بسیار نوپا و در مراحل اولیهاست. اما اهمیت فناوری اطلاعات باعث شده تا تدوین و اجرای قوانین و لوایح مورد نیاز در این عرصه همواره مد نظر مسئولان ایران باشد. اما بهنظر میرسد با وجود برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی متعدد هنوز میزان آگاهی افراد و تجار کشور از نحوه استفاده از امکانات موجود برای تجارت الکترونیک کم است. از سوی دیگر نبود شناخت از میزان امنیت موجود در شبکه داخلی و جهانی باعث شدهاست که اطمینان لازم وجود نداشته باشد
انواع تجارت الکترونیک
تجارت الکترونیک را میتوان از حیث تراکنشها(Transactions) به انواع مختلفی تقسیم نمود که بعضی از آنها عبارتند از:
ارتباط بنگاه و بنگاه (B2B): به الگویی از تجارت الکترونیکی گویند، که طرفین معامله بنگاهها هستند.
ارتباط بنگاه و مصرف کننده (B2C): به الگویی از تجارت الکترونیک گویند که بسیار رایج بوده و ارتباط تجاری مستقیم بین شرکتها و مشتریان میباشد.
ارتباط مصرف کنندهها و شرکتها (C2B): در این حالت اشخاص حقیقی به کمک اینترنت فراوردهها یا خدمات خود را به شرکتها میفروشند.
ارتباط مصرفکننده با مصرفکننده (C2C): در این حالت ارتباط خرید و فروش بین مصرفکنندگان است.
ارتباط بین بنگاهها و سازمانهای دولتی (B2A): که شامل تمام تعاملات تجاری بین شرکتها و سازمانهای دولتی میباشد. پرداخت مالیاتها و عوارض از این قبیل تعاملات محسوب میشوند.
ارتباط بین دولت و شهروندان (G2C): الگویی بین دولت و توده مردم میباشد که شامل بنگاههای اقتصادی، موسسات دولتی و کلیه شهروندان میباشد. این الگو یکی از مولفههای دولت الکترونیک میباشد.
ارتباط بین دولتها (G2G): این الگو شامل ارتباط تجاری بین دولتها در زمینههایی شبیه واردات و صادرات میباشد.
البته باید گفت که انواع بالا کاملاً مستقل از هم نیستند و گاهی که تاکید بر خرید و فروش ندارند در قالب کسب و کار الکترونیک میآیند
ابزارها
ایمیل
فروشگاه اینترنتی
ابزار پیام سریع
پول الکترونیکی
تجارت الکترونیک (به انگلیسی: Electronic commerce) فرایند خرید، فروش یا تبادل محصولات، خدمات و اطلاعات از طریق شبکههای کامپیوتری و اینترنت است.

تاریخچه
ارتباط بین تجارت و تکنولوژی دیر زمانی است که وجود داشته و ادامه دارد. در واقع، یک پیشرفت تکنیکی باعث رونق تجارت شد و آن هم ساخت کشتی بود. در حدود ۲۰۰۰سال قبل از میلاد، فینیقیان تکنیک ساخت کشتی را بکار بردند تا از دریا بگذرند و به سرزمینهای دور دست یابند. با این پیشرفت، برای اولین بار مرزهای جغرافیایی برای تجارت باز شد و تجارت با سرزمینهای دیگر آغاز گشته و روشهای خلاقانه ای بصورتهای گوناگون به آن اضافه شد تا امروز که یکی از محبوبترین روشهای تجارت خرید اینترنتی در دنیای وب است. شما میتوانید در زمانهای پرت، در هر زمان و مکان حتی با لباس خواب میتوانید اینکار را بکنید. به معنای واقعی هر کسی میتواند صفحه اینترنتی خود را ساخته و کالاهای مورد نیازش را در آن ارایه دهد. البته تاریخچه تجارت الکترونیک با تاریخچه اختراعات قدیمی مثل کابل، مودم، الکترونیک، کامپیوتر و اینترنت پیوند خوردهاست. تجارت الکترونیک به شکل کنونی در سال ۱۹۹۱ محقق شد. از آن زمان هزاران هزار کسب و کار و تجار وارد این دنیا شدهاند. در ابتدا تجارت الکترونیک به معنای فرایند انجام اعمال تراکنش الکترونیکی مورد نظر را انجام دادن بود.درواقع تجارت الکترونیک برای اسان سازی معاملات اقتصادی به صورت الکترونیک تعریف شد. استفاده از این فناوری مانند Electronic Data Interchange (EDI)تبادل الکترونیکی اطلاعات وElectronic Funds TRANSFER (EFT) انتقال الکترونیکی سرمایه، که هر دو در اواخر ۱۹۷۰ معرفی شدهاند. و به شرکتها و سازمانها اجازه ارسال اسناد الکترونیکی را داد. و اجازه تجارت کردن با ارسال اسناد تجاری مثل سفارشهای خرید یا فاکتورها را به صورت الکترونیکی، میدهد. با رشد و پذیرش کارت اعتباری،(ATM) Automated teller machine ماشین تحویلدار خودکار و تلفن بانک در دهه ۱۹۸۰ باعث فرم گیری تجارت الکترونیک شد. نوع دیگر تجارت الکترونیک سیستم رزرواسیون هواپیمایی بوسیله Sabre در امریکا و Travicom در بریتانیا، ارایه شدهاست. از دهه ۱۹۹۰ به بعد تجارت الکترونیک شامل اضافاتی مثل enterprise resource planning system (ERP) سیستم برنامه ریزی منابع سرمایه، data mining داده کاوی، data warehousing انبار داده شدهاست. در ۱۹۹۰، Tim Bermers-lee مرورگر وب جهان گسترده را اختراع کرد و شبکه ارتباطی اکادمیک را به سیستم ارتباطی هرروز و برای هر شخص در جهان وسیع دگرگون ساخت که اینترنت یا www خوانده میشود. سرمایه گذاری تجاری بروی اینترنت بخاطر کافی نبودن سرمایه گذاری کاملاً محدود شده بود. اگر چه اینترنت محبوبیت جهانی گستردهای در حدود ۱۹۹۴ با استفاده از مرورگر وب Mosaic پیدا کرده بود. معرفی پروتکلهای امنیتی و DSL (اشتراک خط دیجیتال) که ارتباط مستمر را با اینترنت را اجازه میداد حدود ۵ سال طول کشید.. البته در سال ۲۰۰۰ بحران The dot-com bust باعث برشکستگی خیلی از شرکتهای تجاری بزرگ و نتایج ناگواری را بوجود اورد، باعث بازبینی قوانین و افزایش مزایا و امکانات تجارت الکترونیک کردند و تا انتهای سال ۲۰۰۰، خیلی از شرکتهای تجاری امریکایی و اروپایی سرویس هایشان را از طریق اینترنت ارایه دادند. از ان موقع مردم به کلمهای به عنوان تجارت الکترونیک با توانایی خرید کالاهای گوناگون از طریق اینترنت با استفاده از پروتکلهای امنیتی و سرویسهای پرداخت الکترونیکی که در ان مشارکت کردند، اشنا شدند. واز این زمان رقابت شدید بین شرکتها و سازمانها شدت گرفتو با گذشت زمان هم اینرقابت تنگتر شدهاست. جالب این که تا پایان سال ۲۰۰۱ بیش از ۲۲۰ بیلیون دلار معاملات مالی توسط صدها سایت تجاری بر روی اینترنت انجام پذیرفتهاست و در همین سال مدل تجارت الکترونیک B2B دارای در حدود ۷۰۰ میلیارد تراکنش بود. و در سال ۲۰۰۷ سهم تجارت الکترونیک در خرده فروشی کل دنیا ۳٫۴ % بودهاست که انرا در سال ۲۰۱۰، ۵٫۱ % اعلام نمودند که این امار رشد سریع این شیوه تجارت کردن را می رساند.
سیر زمانی
۱۹۷۹: Michael Aldrich خرید آنلاین را اختراع کرد
۱۹۸۱: Thomson Holidays اولین خرید انلاین B2B را در بریتانیا ایجاد کرد.
۱۹۸۲: Minitel سیستم سراسر کشور را در فرانسه بوسیله France Telecom و برای سفارش گیری انلاین استفاده شدهاست.
۱۹۸۴: Gateshead اولین خرید انلاین B2C را بنام SIS/Tesco و خانم Snowball در ۷۲ اولین فروش خانگی انلاین را راه انداخت.
۱۹۸۵: Nissan فروش ماشین و سرمایه گذاری با بررسی اعتبار مشتری به صورت انلاین از نمایندگیهای فروش
۱۹۸۷: Swreg شروع به فراهم اوردن ومولفهای اشتراک افزار و نرمافزار به منظور فروش انلاین محصولاتشان از طریق مکانیسم حسابهای الکترونیکی بازرگانی.
۱۹۹۰: Tim Berners-Lee اولین مرورگر وب را نوشت، وب جهان گستر، استفاده از کامپیوترهای جدید
۱۹۹۴: راهبر وب گرد: Netscape در اکتبر با نام تجاری Mozilla ارایه شد. Pizza Hut در صففحه وب سفارش دادن انلاین را پیشنهاد داد. اولین بانک انلاین باز شد. تلاشها برای پیشنهاد تحویل گل و اشتراک مجله به صورت انلاین شروع شد. لوازم بزرگسالان مثل انجام دادن ماشین و دوچرخه به صورت تجاری در دسترس قرار گرفت. Netscape 1.0 در اواخر ۱۹۹۴ با رمزگذاری SSL که تعاملات مطمئن را ایجاد میکرد، معرفی شد.
۱۹۹۵: Jeff Bezos، Amazon.com و اولین تجارتی ۲۴ ساعته رایگان را راه انداخت. ایستگاههای رادیوی اینترنتی رایگان، رادیو HK ورادیوهای شبکهای شروع به پخش کردند. Dell و Cisco به شدت از اینترنت برای تعاملات تجاری استفاده کردند. eBay توسط Pierre Omidyar برنامه نویس کامپیوتر به عنوان وب سایت حراج بنیانگذاری شد.
۱۹۹۸: توانایی خریداری و بارگذاری تمبر پستی الکترونیکی برای چاپ از اینترنت. گروه Alibaba در چین با خدمات B2B و C2C, B2C را با سیستم خود تاییدی تاسیس شد.
۱۹۹۹: Business.com به مبلغ ۷٫۵ میلیون دلار به شرکتهای الکترونیکی فروخته شد. که در سال ۱۹۹۷ به ۱۴۹٬۰۰۰ دلار خریداری شده بود. نرمافزار اشتراک گذاری فایل Napster راه اندازی شد. فروشگاههای ATG برای فروش اقلام زینتی خانه به صورت انلاین راه اندازی شد.
۲۰۰۰: The dot-com bust
۲۰۰۲: ایبی برای پیپال ۱٫۵ میلیون دلار بدست اورد. Niche شرکتهای خرده فروشی و فروشگاههای CSN و فروشگاهای شبکهای را با منظور فروش محصولات از طریق ناحیههای هدف مختلف نسبت به یک درگاه متمرکز.
۲۰۰۳: Amazon.com اولین سود سالیانه خود را اعلان کرد.
۲۰۰۷: Business.com بوسیله R.H. Donnelley با ۳۴۵ میلیون دلار خریداری شد.
۲۰۰۹: Zappos.com توسط Amazon.com با قیمت ۹۲۸ میلیون دلار خریداری شد. تقارب خرده فروشان و خرید اپراتورهای فروش وبسایتهای خصوصی RueLaLa.com بوسیله GSI Commerce به قیمت ۱۷۰ میلیون دلار بعلاوه سود فروش از تا سال ۲۰۱۲.
۲۰۱۰: Groupon گزارش داد پیشنهاد ۶ میلیار دلاری گوگل را رد کردهاست. در عوض این گروه طرح خرید وب سایتهای IPO را تا اواسط ۲۰۱۱ دارد.
۲۰۱۱: پروژه تجارت الکترونیک امریکا و خرده فروشی انلاین به ۱۹۷ میلیارد دلار رسیدهاست که نسبت به ۲۰۱۰ افزایش ۱۲ درصدی داشتهاست. Quidsi.com, parent company of Diapers.comتوسط Amazon.com به قیمت ۵۰۰ میلیون بعلاوه ۴۵ میلیون بدهکاری و تعهدات دیگر خریداری شد.
چکیده
تجارت الکترونیکی را میتوان انجام هرگونه امور تجاری بصورت آنلاین و ازطریق اینترنت بیان کرد. این تکنیک در سالهای اخیر رشد بسیاری داشتهاست و پیشبینی میشود بیش از این نیز رشد کند. تجارت الکترونیکی به هرگونه معاملهای گفته میشود که در آن خرید و فروش کالا و یا خدمات از طریق اینترنت صورت پذیرد و به واردات و یا صادرات کالا ویا خدمات منتهی میشود. تجارت الکترونیکی معمولاً کاربرد وسیع تری دارد، یعنی نه تنها شامل خرید و فروش از طریق اینترنت است بلکه سایر جنبههای فعالیت تجاری، مانند خریداری، صورت بردار ی از کالاها، مدیریت تولید و تهیه و توزیع و جابهجایی کالاها و همچنین خدمات پس از فروش را در بر میگیرد. البته مفهوم گستردهتر تجارت الکترونیک کسب و کار الکترونیک میباشد.
جایگاه تجارت الکترونیک در کشورهای جهان
در مدت کوتاهی که از آغاز عمر تجارت الکترونیک در جهان معاصر میگذرد، این فعالیت رشد بی سابقهای را در کشورهای پیشرفته داشتهاست و پیش بینی میشود در آینده نزدیک با سرعت شگفت انگیزی در سطح جهان توسعه یابد. بر اساس آمار محاسبه شده موسسات معتبر اقتصادی نیز پیش بینی شدهاست که گستره این فعالیت تا سال ۲۰۱۰ به طور متوسط ۵۴ الی ۷۱ درصد رشد خواهد کرد که نشان دهنده شتاب دار بودن حرکت آن است.
در ایران
تجارت الکترونیک در ایران بسیار نوپا و در مراحل اولیهاست. اما اهمیت فناوری اطلاعات باعث شده تا تدوین و اجرای قوانین و لوایح مورد نیاز در این عرصه همواره مد نظر مسئولان ایران باشد. اما بهنظر میرسد با وجود برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی متعدد هنوز میزان آگاهی افراد و تجار کشور از نحوه استفاده از امکانات موجود برای تجارت الکترونیک کم است. از سوی دیگر نبود شناخت از میزان امنیت موجود در شبکه داخلی و جهانی باعث شدهاست که اطمینان لازم وجود نداشته باشد
انواع تجارت الکترونیک
تجارت الکترونیک را میتوان از حیث تراکنشها(Transactions) به انواع مختلفی تقسیم نمود که بعضی از آنها عبارتند از:
ارتباط بنگاه و بنگاه (B2B): به الگویی از تجارت الکترونیکی گویند، که طرفین معامله بنگاهها هستند.
ارتباط بنگاه و مصرف کننده (B2C): به الگویی از تجارت الکترونیک گویند که بسیار رایج بوده و ارتباط تجاری مستقیم بین شرکتها و مشتریان میباشد.
ارتباط مصرف کنندهها و شرکتها (C2B): در این حالت اشخاص حقیقی به کمک اینترنت فراوردهها یا خدمات خود را به شرکتها میفروشند.
ارتباط مصرفکننده با مصرفکننده (C2C): در این حالت ارتباط خرید و فروش بین مصرفکنندگان است.
ارتباط بین بنگاهها و سازمانهای دولتی (B2A): که شامل تمام تعاملات تجاری بین شرکتها و سازمانهای دولتی میباشد. پرداخت مالیاتها و عوارض از این قبیل تعاملات محسوب میشوند.
ارتباط بین دولت و شهروندان (G2C): الگویی بین دولت و توده مردم میباشد که شامل بنگاههای اقتصادی، موسسات دولتی و کلیه شهروندان میباشد. این الگو یکی از مولفههای دولت الکترونیک میباشد.
ارتباط بین دولتها (G2G): این الگو شامل ارتباط تجاری بین دولتها در زمینههایی شبیه واردات و صادرات میباشد.
البته باید گفت که انواع بالا کاملاً مستقل از هم نیستند و گاهی که تاکید بر خرید و فروش ندارند در قالب کسب و کار الکترونیک میآیند
ابزارها
ایمیل
فروشگاه اینترنتی
ابزار پیام سریع
پول الکترونیکی
ساعت : 9:15 pm | نویسنده : admin
|
خرید اینترنتی |
مطلب قبلی